یکی مشهوررین نویسندگان و اندیشمندان ادوارد سعید قرن بیستم بوده است که ردپایش را در حوزه های گوناگون فکر و اندیشه (ادبیات، فلسفه، علوم اجتماعی و ...) به جا گذاشته است. رسانههای غربی جهت تحقق بخشیدن به اهداف استعماری خود، بعد از پایان جنگ سرد، تصویری قابل تأمل از جهان اسلام ارائه کردهاند. رسانههای غربی کلیت اسلام را مورد هجمه تبلیغاتی قرار داده و اسلام یکپارچه را به جهان معرفی مینمایند. با تأمل در رویکرد رسانههای غربی، اسلام با همان ویژگیهای چهارگانهای معرفی میشود که در دوره جنگهای صلیبی ساخته و پرداخته شد. ادوارد سعید در مقدمه مفصلی بر کتاب خود اسلام رسانهها در سال 1996، به بررسی تحولات بعد از فروپاشی شوروی پرداخته است. وی سیمای جهان اسلام در رسانههای غربی در دوران پس از جنگ سرد را چنین معرفی میکند: جهان اسلام یک قلمرو یکپارچه و متحد معرفی میشود: به گزارش جف هینس «برای بسیاری از مردم در غرب، اسلام به صورت یکپارچه با عنوان دارالاسلام، یعنی امت متحد اسلام و سایر مناطق جهان با عنوان دارالحرب معرفی میشود؛ به این معنا که اسلام با هر چیز بیرون از اسلام در جنگ است». به گفته ادوارد سعید، شرق شناسان ضد و نقیض گو در آمریکا، انگلیس با هیاهو معتقدند اسلام همه چیز را از صدر تا ذیل ردیف کرده و دارالاسلام یک موجودیت یکپارچه است، در حالی که این نوع تعمیم نه تنها در مورد اسلام بلکه در مورد هیچ مذهب یا گروه فرهنگی قابل پذیرش نیست. بطور کلی رسانه های غربی اسلام را نه به عنوان یک دین، بلکه با برچسبی ایدئولوژیک معرفی می کنند و بی بندوباری، نژادپرستی، کینه توزی را جزئی از آن می دانند و به دنبال آن، جوامع اسلامی و مسلمانان به عنوان خطری برای مغرب زمین در نظر گرفته می شوند و تنها راه ممکن برای رهایی از این وضعیت «مدرن شدن» این جوامع در نظر گرفته می شود. به اعتقاد سعید، اسلام در غرب به صورت سیاسی درآمده است. اسلام به بلاگردانی برای شکست های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سیاستمداران تبدیل شده است. سیاستمداران و صاحبان قدرت غربی همیشه در پی شکست خود، اسلام را مقصر می دانند و اسلام به شکل ابزار درآمده است. نه تنها در غرب بلکه در برخی از کشورهای اسلامی نیز وضع به همین منوال است. سعید در این کتاب نشان می دهد که چگونه کشورهای غربی در ارتباط با اسلام و کشورهای اسلامی موضعی پیشداورانه و سیاسی دارند و به مظاهر تمدن اسلام همچون ادبیات، هنر و ... بی توجهند و گروههای کوچکی که در بسیاری از مواقع کارهای خلاف قانون و به عبارتی تروریستی انجام می دهند را نماینده مسلمانان معرفی می کنند. رسانه های غربی در تلاشند تا عقل انسان را کنترل کنند و این خود نوعی غیرعقلانی شدن است. به بیان دیگر در پی این کنترل، انسانهایی بدون اندیشه ساخته می شوند. چنین انسانی اجازه می دهد که دیگری به جایش تصمیم بگیرد. رسانه ها حقیقت را دیگر گونه به انسانها نشان می دهند. زیرا با دانستن همه حقیقت، کنترل آنها دشوار خواهد بود. پس با تحریف حقیقت کنترل بر انسان ممکن می گردد. به عبارت دیگر درک انسانها از جریان، همان درک رسانه هاست. «ما در عصر اطلاعات زندگی می کنیم و این رسانه های مدرن اند که این اطلاعات را تفسیر کرده و از صافی ارادهء سیاسی خود می گذرانند. از این رو کسانی که کنترل رسانه ها را در دست دارند قادر به کنترل ما نیزمی شوند، چرا که آنها کنترل کنندهء اطلاعات اند، و کسانی که اطلاعات را کنترل می کنند، کنترل کنندهء دانش اند و «دانش، قدرت است.» از مشکلات بسیار عمدهء رسانه های غربی، اطلاعات کم و محدود گزارشگران آنها از اسلام و جوامع اسلامی است و آنها در دام کلیشه ها و پیشداوریها اسیرند.