كتاب تجدد و تشخص را می شود نوعي بازانديشي درمورد ماهيت تجدد و كنكاش درباره جامعه و هويت شخصي در عصر تجدد بشمار آرود. همانطوركه مترجم كتاب اظهار ميدارد اين اثر جزء نخستين تحليلهاي جامع از ساختكارهاي آشكار و پنهان جامعة متجدد كنوني است كه در سطح كليات نظري باقي نميماند. به عقيده ناصر موفقيان اين اثر را ميتوان به عنوان كندوكاوي جامعه شناسانه و روانشناسانه دربارة «دوران تجدد متأخر» همچون كتابي مرجع مورد استناد قرار داد. از نظر وي آنتوني گيدنز ، كه در حوزة فرهنگي مغرب زمين به عنوان «آخرين تجددگراي زنده» شهرت يافته است، پديدة پر تب و تاب تجدد را نه تنها در نهادهاي اجتماعي بلكه در ناپيداترين ويژگيهاي رواني و ذهني مردم جوامع متجدد نيز ميكاود. بنابراین خط اصلی کتاب را باید مسأله تجدد و تغییراتی دانست که این پدیده در کیفیت زندگی روزمره بوجود آورده است. گیدنز بر این عقیده است که تجدد را باید به عنوان نوعی نهاد اجتماعی درک کرد. و از این منظر، تغییرات حاصل از نهادهای امروزین به طور مستقیم با زندگی فردی و «خود» ما در هم می آمیزند. از نظر وی یکی از ویژگیهای متمایز تجدد عبارت است از تأثیرات متقابل فزاینده بین دو «حدنهایی» برون مرزی و درون مرزی، یا بین تأثیرات جهانی از یک سو و گرایش های درونی از سوی دیگر. گیدنز هدف کتاب را تحلیل ماهوی این تأثیرات متقابل و فراهم آوردن واژگان مفهومی معینی برای اندیشیدن درباره آنها می داند. وی در پی شناسایی بعضی ویژگیهای ساختاری هسته تجدد است که در برابر باز تابندگی «خود» به کنش های متقابل می پردازد.