هرچند که دموكراسي از سابقه و پيشينه بسیار طولاني برخوردار بوده است و به عصر يونان و روم باستان برميگردد، اما دموكراسي در مفهوم مدرن محصول تحولات فكري و اجتماعي قرون جديد بوده است. بسياري از صاحبنظران ميان دموكراسي، سرمايهداري،جامعه صنعتي، تجدد و فرهنگ نو رابطهيي نزديك ميبينند. در اروپاي غربي، از عوامل گوناگوني همچون فئوداليسم و پراكندگي قدرت سياسي، جنبش اصلاح ديني مسيحي، رشد طبقات تاجر پيشه جديد و ظهور وجه توليد سرمايهداري، انقلابهاي دموكراتيك و انقلاب صنعتي ميتوان نام برد كه در تكوين و استقرار دموكراسي نقش اساسي داشتند. اين مجموعه عوامل در مناطق ديگر جهان تكوين نيافت و تجربه دموكراسي غربي در آنها تكرار نشد. دموكراسي در غرب مراحلي را پيمود و از شكل محدود و سرمايهدارانه آن به اشكال فراگيرتر و رفاهي تكامل يافت. هدف ما در اين نوشتار ابتدا بررسي پيشينههاي تاريخي دموكراسي در جهان باستان و سپس بررسي زمينههاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در ظهور دموكراسي است و سرانجام پيرامون شخصيت دموكراتيك بحث مينماييم. نخستين نهادهاي دموكراتيك در يونان و روم باستان پيدا شدند. اولين انديشههاي فلسفي درباره دموكراسي از جانب فلاسفه آن سرزمينها مطرح شد. در عصر رنسانس در اروپا، تجربه عملي و نظريه دموكراسي عهد باستان بار ديگر مورد توجه قرار گرفت. انديشمندان رنسانس برتقليد از تجربه يونان و روم تاكيد داشتند. اصول دموكراسي آتني توجه انديشمندان سياسي را به خود جلب كرد. دموكراسي يوناني، تجربهيي سياسي بود كه در فاصله سالهاي ٥٠٨ تا ٣٣٨ قبل از ميلاد رخ داد. آتن بزرگترين دولت شهر يوناني و نيرومندترين دولت شهر دموكراتيك در بين دولت شهرهاي يونان بود. دموكراسي آتني امكان مشاركت شمار گستردهيي از شهروندان در حيات سياسي را فراهم ميكرد. البته زنان، بردگان و بيگانگان جزو شهروندان آتني به شمار نميآمدند. تحول اوليه در نظام سياسي آتن از اريستوكراسي به دموكراسي در آغاز، در نتيجه اصلاحات سولون رهبر منتخب آن دولت شهر در سال ٥٩٤ ق.م شروع شد. براي اين منظور سولون در پي تعديل توزيع ؤروت، كنترل مصرف و تجمل، رهانيدن برخي بردگان و تامين مشاركت سياسي گستردهتر برآمد.