کتاب عصر امپراتوری تاريخ اقتصادي، اجتماعي و سياسي قرن نوزدهم را دربر گرفته است، دوراني كه ويژگي آن پيروزي جامعه ي ليبرالي و بورژوايي بود، دوران صلح و آرامشي بي سابقه كه به قدرت هاي بزرگ امكان داد تا مستعمرات را تسخير كنند، دوراني كه آبستن حوادث آينده بود: جنگ جهاني اول، زايش جنبش هاي كارگري و سوسياليستي، پيدايش خاستگاه هاي ژرف انقلاب روسيه و امپرياليسم غربي. در اين عصر است كه مي توان تكوين جنبه هايي از قرن بيستم را مشاهده كرد. اين كتاب، با آن كه نگارندهى آن مورخ است، فقط براى دانشگاهيان نوشته نشده بلكه براى كسانى نيز آموزنده است كه خواهان درك جهاناند و معتقدند كه تاريخ مىتواند در اين راه به آنان يارى دهد. موضوع اين كتاب شرح مبسوط وقايعى نيست كه طى چهل سالِ پيش از آغاز جنگ جهانى اول روى داده است، هر چند اميدوارم تصويرى از اين دوره به خواننده ارائه دهد. آنان كه خواهان اطلاعات بيشترى در اين مورد هستند مىتوانند بهسهولت به كتابهاى فراوان و گاه بىنظيرى مراجعه كنند كه در بارهى اين رويدادها منتشر شدهاند و مشخصات شمارى از آنها در كتابشناسى انتهاى كتاب حاضر آمده است. در اين كتاب نيز مانند دو كتاب پيشينم (عصر انقلاب 1789- 1848 و عصر سرمايه 1848- 1875) كوشيدهام قرن نوزدهم را دريابم و جهان را طى دگرگونىهاى انقلابى توضيح دهم، ريشههاى اكنون خود را در خاك گذشته جستجو كنم و حتى گذشته را بهصورت كلى منسجم درك كنم و نه چون مجموعهيى از موضوعهاى متمايز نظير تاريخ كشورهاى گوناگون، تاريخِ سياست، اقتصاد، فرهنگ و غيره، كه تخصصى شدن تاريخ اغلب ما را به طرف آن سوق داده است. از وقتى كه به تاريخ علاقهمند شدهام، پيوسته خواستهام بدانم كه وجوه گوناگون اين گذشته چرا و چگونه به يكديگر متصل شدهاند. پس اين كتاب (جز در موارد استثنايى) گزارش يا شرحى مستمر نيست. نمايش فضلفروشى هم نيست. بر اين كتاب منطقى حاكم است، يا بهطور دقيقتر، تلاش شده كه اصلى در فصول گوناگون آن دنبال شود. قضاوت در اين باب كه آيا اين تلاش به نتيجه رسيده است يا خير، با خواننده است، چون من كوشش خود را براى آسان فهم كردن آن براى غيرمورخان انجام دادهام. در اين جا لازم مىدانم دِين خود را به نويسندگان متعددى كه از آثارشان سود جستهام ــ هر چند زياد پيش آمده است كه با آنها مخالف باشم ــ اعلام دارم و به دين بزرگترم به همكاران و دانشجويانم ــ كه پيشنهادهاىشان طى سالها برايم بسيار مفيد بوده است ــ اعتراف كنم. نمىدانم چگونه مىتوانم اين دينها را ادا كنم. ايشان، با تشخيص افكار و تذكراتشان، شايد ملامتم كنند كه نظرياتشان را درست درنيافتهام، و بهطور قطع گهگاه چنين بوده است. با اين همه، لازم است از تمام كسانى كه به من يارى دادند تا سالها تأمل در باب اين دوره به قالب كتاب درآيد، تشكر كنم. كولژ دوفرانس با دعوتم در سال 1982 براى برگزارى سيزده كنفرانس به من فرصت داد تا متن اوليهام را بنويسم؛ از اين مؤسسه و از امانوئل لو روا لادورى، كه اين دعوت را به او مديونم، سپاسگزارم. بنياد لِوِرهولم از 1983 تا 1985 با اعطاى بورسى به من امكان داد كه در پژوهشهايم از يارى ديگران برخوردار شوم. به كمك خانهى علوم انسانى پاريس و كلمان الر و نيز بهيارى پژوهشكدهى جهانى اقتصاد توسعه دانشگاه سازمان ملل و بنياد مكدانل توانستم در سال 1986 براى به پايان رساندن اين متن از فراغتى چند هفتهيى برخوردار شوم. در ميان اشخاصى كه در پژوهشهايم مشاركت كردند، ميل دارم بهويژه از سوزان هسكينز، ونسا مارشال و دكتر جنا پارك سپاسگزارى كنم. فرانسيس هسكل محبت كرد و فصل مربوط به هنرها را خواند. الن مككى فصل مربوط به علوم و پت تين فصل مربوط به رهايى زنان را بررسى كرد و همين كار باعث شد كه بعضى خطاها اصلاح شود ــ اما نه تمامى آنها. دوستم، آندره شيفرن، به نمايندگى از مردم فرهيخته اما غيرمتخصصى كه اين كتاب براى آنها نوشته شده است، دستنوشته را مطالعه كرد. در خاتمه لازم است متذكر شوم كه من سالهاست به تدريس تاريخ اروپا در بركبك كالج دانشگاه لندن اشتغال دارم؛ بدون اين تجربه، بعيد بود كه به فكر نوشتن تاريخ جهانى قرن نوزدهم بيفتم. به همين دليل، لازم مىدانم اين كتاب را به دانشجويانم تقديم كنم. ضرورت اتخاذ نگرش و چشمانداز تاريخى از هر چيز ديگر عاجلتر و اضطرارىتر است، زيرا در پايان قرن بيستم نيز هنوز مردم با شور و اشتياق درگير دورهيى هستند كه در سال 1914 به پايان رسيد، آن هم شايد فقط به اين دليل كه اوت 1914 يكى از انكارناپذيرترين «مقاطع طبيعى» تاريخ است. در آن زمان، اين مقطع همچون پايان يك عصر تصور شده بود، و اين تصور همچنان به قوت خود باقى است. البته مىشود در اين مورد گفت وگو كرد و بر پيوستگىها و گسستگىهاى موجود در طول جنگ جهانى اول تأكيد ورزيد. به هرحال، تاريخ اتوبوس نيست كه وقتى به پايانهى خود برسد تمام خدمه و مسافران خود را تعويض كند. با اين همه، برخى مقاطع تاريخى چيزى مهمتر از وسيلهيى براى دورهبندى هستند. اوت 1914 يكى از اين مقاطع است. اوت 1914 پايان جهانى را نشان داد كه توسط بورژوازى و براى بورژوازى بنا شده بود. اين تاريخ مبين پايان «قرن طولانى نوزدهم» است كه مورخان به تحليل دقيق و روشمند آن خو گرفتهاند، و موضوع يك دورهى سه جلدى است كه كتاب حاضر آخرين جلد آن است. بهطور قطع به همين دليل است كه عصر امپراتورى توجه مورخان، اعم از حرفهيى و غيرحرفهيى، رسالهنويسان، نويسندگان، هنرمندان، زندگىنامهنويسان، كارگردانان سينما و تلويزيون و نيز مدسازان را به خود جلب كرده است. مىتوانم شرط ببندم كه در اين پانزده سال اخير، در جهان آنگلوساكسون حداقل ماهيانه يك عنوان مهم ــ كتاب يا مقاله ــ به سالهاى 1880-1914 اختصاص يافته است. اكثر آنها به مورخان يا به متخصصان ديگر ارجاع مىدهند، چون همانطور كه ديديم، اين دوره نهفقط نقش اساسى در توسعهى فرهنگ معاصر ايفا كرده است، بلكه چارچوب بحثهاى زندهيى را در مورد مسائل تاريخىِ داراى اهميت ملى يا بينالمللى فراهم آورده است، نظير امپرياليسم، پديد آمدن جنبشهاى كارگرى و سوسياليستى، تنزل اقتصادى انگلستان، ماهيت و ريشههاى انقلاب روسيه و غيره. اين بحثها اغلب به قبل از 1914 تعلق دارند. مهمترين بحث، بهدلايلى كه توضيح آن ضرورى نيست، به ريشههاى جنگ جهانى اول مربوط مىشود؛ اين بحث كه موجب نگارش آثار زيادى شده است، كماكان بحثى زنده است، چون مسئلهى علل جنگهاى جهانى از سال 1914 همچنان مطرح است و هنوز حل نشده است. در واقع، پيوند بين مسائل گذشته و حال در هيچ جا بهقدر تاريخ عصر امپراتورى فشرده نيست.