در وضعیتی که ما قرار داریم و زمان تحو٧لی را که خواه ناخواه و به همراه دنیا در پس گردونه تاریخ میپیمائیم، سکوت درباره فرهنگ، سرباز زدن از وظیفه انسانی است. اگر بحرانی در دنیای امروز باشد، بیش از بحران اقتصاد و پول و نفت و نیرو، بحران فرهنگ است. نفتها چراغها را روشن میدارند، ولی چه فایده وقتی چشمها را تاری بگیرد؟ یا چه فایده که همه کارخانهها خوب کار بکنند، مگر کارخانه وجود انسان؟ جامعهای که به فرهنگ مل٧ی خود پشت پا بزند، دلیل بر آن است که لزوم فرهنگ را بطور کل٧ی نفی کرده است، آن را چیز بی ثمری انگاشته، و در چنین حالی البت٧ه به تحصیل فرهنگ بیگانه نیز توفیق نخواهد یافت. طبع چنین جامعهای تنها راغب خواهد شد به اقتباس آنچه سطحی و ارزان و مبتذل است. بدینگونه بنجلهای فکر دیگران را خواهد گرفت، و چون از فرهنگ خود به سبب آنکه کهنه و ام٧لی و مرتجعانهاش میشناسد، دست کشیده است، خواه ناخواه پس از مد٧تی به لحاظ فرهنگی قومی ورشکسته خواهد شد