در شروع قرن بيست و يكم ، نياز داشتن به دانش مديريت با استاندارد بسيار بالا در قسمت فرهنگي خیلی گسترده بود . فرهنگ را بايد در اين جا نمود هنر ، ميراث فرهنگي ، تفريحات و سرگرمي و رسانههاي جديد قلمداد كرد . در اين حيطة تخصصي ، توسعه برنامههاي مبتكرانة آموزشي و تحقيقاتي از هماكنون ، در نهادهايي معدود ، شالودهاي نه چندان استوار دارد . اگر تغييرات بنيادي درون فرهنگي و رايانهاي را در آغاز هزارة سوم در نظر بگيريم ، بسط دادن اين بنياد چالشي واقعي خواهد بود . هدف نويسنده از نگارش اين كتاب ايجاد دانشي اساسي از مديريت در زمينه فرهنگي است و در اين زمينه موضوعات فراواني را گرد هم آورده است كه اين اطلاعات در واقع راهنمايي است كه به واسطة آنها ميتوان شكاف ميان نظرية مديريت و شيوه عملكرد فرهنگي را پُر كرد . چرا كه جهان فرهنگي در يك جزيره عمل نميكند ، دانشجويان ، معلمان و مديران هنري بايد از شالودههاي اين نظريه مديريتي آگاه باشند و اين دانش را به زبان خاص بخش فرهنگي ترجمه كنند . در اين كتاب از چشمانداز مديريت جهاني مثالهاي فراواني ارائه شده است كه از بخشهاي مختلف جهان و از منابع محلي ريشه گرفته و در چارچوب مفهوم دهكدة جهاني ارائه شدهاند.