در حال مطالعات جنسیت یکی از مهمترین گرایشهای نوظهور جامعهشناسی بوده است. این اهمیت که ناشی از دو دلیل عمده است؛ اولین دلیل آن است که تا پیش از این مردان به عنوان سوژه، سایر ابژهها را مورد مطالعه قرار میدادند؛ حال آنکه در این گرایش مردان نیز به عنوان ابژه، خود مورد مطالعه قرار میگیرند؛ از سوی دیگر با تغییر و بازتولید مفهوم «زنانگی» و تغییر نگرشها و نیز رویکردهای جامعه مدرن نسبت به این مفهوم، مفهومِ مردانگی نیز در تقابل دوگانه زنانگی/ مردانگیِ جامعهشناسی جنسیت، دچار دگرگونی شده است. در بحث از مطالعه مفهوم مردانگی، همانند مطالعه مفهوم زنانگی، دو رویکرد اساسی وجود دارد؛ اولین رویکرد، رویکرد ذاتگرایانه زیستی است که مردانگی را ناشی از جسم و ویژگیهای زیستی دانسته و آن را از خصیصههای جنس مذکر میداند، اما در رویکرد دوم مردانگی، برساختی اجتماعی در نظر گرفته میشود که از رهگذر هنجارها، کنشهای متقابل و ارزشهای اجتماعی در فرد شکل گرفته و وابسته به جنس و فیزیولوژی او نیست. در کتاب «نظریههای مردانگی، با تأکید بر رویکردهای جامعهشناختی»، علی یعقوبی بر آن است تا با جمعآوری مجموعه نظریههای مردانگی در کنار هم، این مفهوم را مورد بررسی قرار داده و بدینترتیب خلأ نبود کتابی در حوزه نظریههای جنسیت را پر کند. در فصل رویکرد زیستشناختی، نویسنده به بررسی آرای نظریهپردازانی میپردازد که به باور آنان بین زن و مرد تفاوتهای بیولوژیکی آشکاری وجود دارد و این تفاوتها است که نقشهای اجتماعی زن و مرد را تعیین میکنند نه ارزشهای فرهنگی که در فرآیند جامعهپذیری کسب میشوند. در فصل رویکرد جغرافیایی، یعقوبی از قلمرو فضا- مکان و الگوهای مکانیابی به عرصه جنسیت و مردانگی نگاه میکند. نویسنده در این فصل میکوشد تا نشان دهد که مردان چگونه در قالب مکان جغرافیایی، جنسیت زنان را در روابطی سلسلهمراتبی و سلطهآمیز میآفرینند. ...