صحبت کردن با پيروان اديان ابراهيمي و همفكران سياسي در دنیای امروز، از جمله مسائلي است كه مورد توجه دولت و مراكز اسلامي كشور ماست. الاهيات آزاديبخش امريكاي لاتين، از جريانهاي الاهياتي انتقادي و جديد در دنياي مسيحيت است كه بر حضور دين در عرصههاي اجتماعي و سياسي تأكيد ميكند و ريشههاي فقر در كشورهاي منطقه را حكومتهاي نظامي و وابسته، استعمارگران و شركتهاي چند مليتي ميداند. اين الاهيات، مبارزه، آموزش و آگاهيبخشي عمومي را راه رسيدن به ملكوت عنوان ميكند.... ...نخستين گردهمايي اسقفان امريكاي لاتين به سال 1889م. در زمان پاپ «لئو سيزدهم»در شهر رم ايتاليا برميگردد. پيش از آن، چنين جلسهاي برگزار نشده و اسقفان منطقه حق نداشتند با هم جلسات مشترك بگيرند؛ همه ميبايست تحت نظر حكومت فعاليت ميكردند. بيش از 60 سال پس از اين گردهمايي، اسقفهاي امريكاي لاتين اجازه يافتند كه خود مستقلاً گرد هم آيند. بدين ترتيب، در سال 1955م. اولين گردهمايي واقعي اسقفان امريكاي لاتين در ريودوژانيرو برزيل برگزار شد. شوراي دوم واتيكان، آغازگر تحولي در كليساهاي امريكاي لاتين شد و اسقفان امريكاي لاتين درصدد گردهمايي بودند كه تأثيرات شوراي دوم واتيكان را در منطقه بررسي و تحليل كنند؛ اما پاپ «جان بيست و سوم» در بخشنامهاي تحت عنوان «پيشرفتهاي مردمي»،كه در باب مشكلات توسعه و پيشرفت در جهان سوم بود، گردهمايي اسقفان اين قاره را در خصوص تأثيرات تصميمات شوراي دوم واتيكان به مصلحت ندانست؛ چراكه واتيكان از تبعات گردهمايي و تعاملات كشيشان منطقه نگران بود؛ زيرا كليساهاي منطقه عموماً با رژيمهاي حاكم كه عمدتاً ديكتاتوريهاي نظامي وحشتناكي را ايجاد كرده بودند، هماهنگ بودند. گزارشي كه به وسيله نشريه سازمان كليساهاي كاتوليك در سال 1962م. منتشر شد، وضع كليساهاي نيكاراگوئه را چنين توصيف ميكند. اين وضعيت، بيانگر وضعيت مشابه كليساهاي ديگر كشورهاي منطقه بود: كشيشان در كليساهاي روستايي، تقريباً نفوذي ندارند. نكته اينجاست كه نيمي از جمعيت كشور، روستايي هستند. اغلب كشيشان نيز از مردم غافلاند و از حكومت جانبداري ميكنند و از واقعيت اجتماعي به دورند. اينان ضمن انتقاد آشكار از كاستروي انقلابي، هرگز راجع به رژيم منحط سوموزا بانگي برنميآورند...