کتاب خاطرات در خاطرات اثر رحیم زهتاب فر
در چند سال اخر ، كه محكوم شدن به نوعي زنده بودن و نوعي اداي زندگي كردن را تحمل و تجربه مي كنم و اكثر اوقات خود را به بطالت مي گذرانم ، گاهي بعضي از دوستان توصيه هائي مي كنند و از نسخه هائي مي نويسند كه بلكه بشود اين ناراحتي هاي روحي را كمرنگ تر كرد و يا خود را فريب داد كه ماهم كاري مي كنيم و مشغوليم . مي گويند آقا ولش كنيد ، هركسي پنج روزه نوبت اوست ، منزوي نباش ، با دوستان دوره بگذار ، دنيا را بخود سخت مگير، يكشاهي صنار در يكي از بانكها بگذار و با بهره آن بي دردسر زندگي كن و...