کتاب خاطرات اشرف پهلوی

کتاب خاطرات اشرف پهلوی اثر پژمان آزاد.کتاب خاطرات اشرف پهلوی توسط خود اشرف نوشته شده است ولی توسط پژمان آزاد جمع آوری شده و انتشارات به آفرین این کتاب را چاپ کرده است.درباره اشرف دانستن نه به دلیل اینکه خواهر شاه است مهم است به این دلیل مهم است که قدرت و نفوذ زیادی در دربار دارد.درباره اشرف پهلوی که خواهر دو قلوی محمدرضا پهلوی است کتاب های زیادی نوشته شده است و چاپ گردیده ولی این کتاب به چند دلیل با کتابهای دیگر فرق دارد:۱.نخست اینکه متن کتاب را مستقیما اشرف نوشته است و این موضوع به این معنی است که وقایع زمان پهلوی از نگاه اشرف بیان شده است که در دربار بوده است و اتفاقات را از نزدیک دیده و به آنها اشراف داشته است.۲.در قسمت های گوناگون کتاب پاورقی هایی میبینیم که فردی که این مطالب را جمع آوری کرده است مواردی را که لازم است خواننده در مورد متن کتاب بداند در آنجا بیان میکند برای مثال در قسمتهایی از پاورقی میبینیم که اشرف این موضوع را دروغ گفته و واقعیت اینگونه است.و به همین دلیل خواننده این کتاب وقایع آن دوره را از ۲ نگاه متفاوت مطالعه مینماید.و از جمله موارد مهم در مورد این کتاب این است که ایدئولوگ است.به دور از هر گونه هدفهای سیاسی و یا دفاع کردن و کینه عمدی میشود گفت که کاملا آشکار است که اشرف در تلاش بوده که حکومت پهلوی را حکومتی ایده آل معرفی کند و فقط دین،انسانهای معتقد،و کسانی مانند دکتر مصدق را مقصر جلوه داده است.برای مثال در بیشتر جاها از کلمه ملا به جای روحانی استفاده کرده است که زیاد جالب نیست.و هر وقت که درباره مخالف بودن با نوع حکومت شاه صحبت کرده کسانی را که پست و مقام مذهبی داشتند مقصر میدانست.دین و دینی بودن و اینکه ایرانی ها از چادر استفاده میکنند را اینگونه تعبیر میکرد که ایرانیها در مقایسه با غرب عقب مانده هستند.ولی یک سری عواملی هم در کتاب اشرف مشاهده میکنیم که تناقض به حساب می آید.به سبب اینکه اشرف تلاش کرده که بعضی اتفاقات تاریخ را به نحوی که خودش دوست داشته بیان کند تناقض هایی در کتاب مشاهده میشود ولی اگر خواننده با دقت مطالعه نکند این تناقضات را کشف نمیکند‌.برای مثال اشرف دائم درباره این موضوع میگوید که پدرش که رضا شاه بوده است شخصی بوده که به مذهب اهمیت میداده و نمیگذاشته دخترهایش لباس های خلاف عرف به تن کنند.ولی وقتی درباره کشف حجاب توضیح میدهد بیان میکند همان شخص مذهبی از دخترهایش درخواست میکند تا مانند زنانی که در غرب هستند بی حجاب لباس بپوشند و تصویرشان را در مجله ها چاپ نمایند.و در یک قسمت دیگر میگوید پدر من در تلاش بود که جشنها و تعطیلاتی که با مذهب مرتبط نبودند را بهتر برگزار نماید‌.و پدرش را شخصی مهربان معرفی میکرد که هیچ در برابر مخالفان خود از خشونت استفاده نمیکند ولی به چه نحوی این شخصی که مهربان بوده سازمان ساواک را به وجود میاورد که جز خوفناک ترین سازمانها بوده جای تعجب دارد!

خدایان تشنه اند خدایان تشنه اند

معرفی کتاب مسیح باز مصلوب

معرفی کتاب برو ولگردی کن رفیق اثر مهدی ربی

معرفی کتاب آیا بچه های خزانه رستگار می شوند اثر مهدی اسدزاده

معرفی کتاب مولف به مثابه تولید کننده اثر والتر بنیامین

معرفی کتاب مرگ/خدا