کتاب افی بریست اثر تئودور فونتانه ترجمه ابوذر آهنگر
افی بریستِ (شیگولا) دختر جوان هفده ساله ای است. او دختر یک بازرگان برلینی است که با یک «بارون» (شنک) ازدواج میکند . بسیار زود نیز حامله میشود و بعدتر زنی دهاتی بهنام «رُزیتا» (استارتس) را برای نگهداری از دخترش «آنی» استخدام میکند. «بارون» پُرمشغله اغلب خانه نیست و «افی» با «سرگرد کرامپاس» (لومل)، یکی از هم قطاران سابق شوهرش در جنگ دوست میشود. «کرامپاس» به او میگوید که «بارون» با درست کردن داستانهای ارواح قصد ترساندن او را دارد. خانواده به برلین میرود و «بارون» مقامی بالا در دولت به دست میآورد. «کرامپاس» ظاهراً فراموش شده ولی روزی «رُزویتا» نامههائی عاشقانه از او خطاب به «فی» کشف میکند که «بارون» را متقاعد میسازد رابطهای میان همسرش با «کرامپاس» وجود دارد. او در دوئلی «کرامپاس» را میکشد و «افی» را از خانه بیرون میاندازد. اما والدینش او را در خانه خود جای میدهند