کتاب ایران و یونان اثر حاتم قادری
جنگهای ایران و یونان
کتاب ایران و یونان فلسفه در لابهلای سیاست و در بستر تاریخ،نگارش دکتر حاتم قادری،دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس است.ایشان قبل از تألیف کتاب مذکور تألیفات دیگری(نظیر تاریخ اندیشه در قرون 02،تاریخ اندیشه در ایران و اسلام و...)به خصوص در اندیشهء سیاسی داشته است.این اثر متشکل از سرسخن (پیشگفتار)،پیش درآمد و 51 گفتار است. موضوع مورد بحث این گفتارها،تعامل اندیشه به ویژه اندیشه سیاسی بین حوزه تمدنی ایران در دوران قبل از اسلام و تداوم آن تا سده چهارم-یعنی عصر فارابی -از یک سو و حوزه تمدن یونان کلاسیک و تداوم آن در حوزه تمدنی روم و سپس پایداری مسیحیت است.به عبارت بهتر تعاملات و کشاکشهایی که با حکومت هخامنشیان آغاز تا دوره ساسانی و با روم مسیحی ادامه و تا قرن چهار دوره اسلامی پایان مییابد. مؤلف در آغاز کتاب اشاره مینماید که این پژوهش برخاسته از درس گفتارهایی است که طی چند جلسه در بهار 9731 به دعوت مرکز گفتوگوی تمدنها ارائه شده که البته متن موجود تغیرات بنیادین یافته است.و جز طرح وارهای از آن درس گفتارها را نمی توان در آن یافت.دکتر قادری در ابتدای بحث توجه ما را به این مسئله جلب میکند که در 52 تا 72 قرن پیش از این،چند کانون فرهنگی -فلسفی و دینی مهم پدیدار شد که هرکدام در پدیداری تمدنهای بعد از خود سهم بسزایی داشتند.این کانونها از شرق به غرب شامل جریانهای مهم چون:کنوسیوس،بودا،زردشت و بالاخره کانون فرهنگی-فلسفی یونان و شهر برجستهء آن آتن و فیلسوفان آن چون سقراط و افلاطون است.این نقطه عطف در هنگامی است که جریان های یاد شده یا به شکوفایی رسیده بودند یا سیر تحولی-تکاملی خود را طی میکردند... بیتردید آنچه از روابط و تعاملات و همینطور کشاکش تمدن ایرانی(پارسی)و تمدن یونانی به دست ما رسیده،ماحصل فعالیت و نگارش مورخان یونانی و رومی است.صرفنظر از منابع سامی(مثل آرامی-سریانی و...)و کتیبههای پارسی که اطلاعات زیادی هم در مورد این موضوع به ما نمیدهند،تقریبا روابط مسلم تاریخ این دوران توسط تاریخنگاران یونانی و رومی(نظیر هردوت)،توکودیدس، پلوتارک،آمینوس مارسلیوس آگاسیاس)و بسیاری از مورخان دیگر نوشته شده است که جدای از آنها میتوان به نوشتهجات دیگر از قبیل رمانها و نمایشنامهها نیز اشاره کرد که اطلاعات جالبی در مورد این تبادلات به ما میدهند. گذشته از بررسی همه جانبهء تأثیرات و تأثرات این دو تمدن بر روی یک دیگر،یک نکته را نباید دور از ذهن داشت و آن شرایط تاریخی حاکم بر روابط مذکور است.اگر دو تمدن پارسی و یونانی به تعبیر ابن خلدون دوران تثبیت و اوج خود را سپری میکنند و بنا به دلایل مختلف نظیر گسترش دامنه قلمروی تمدن پارسی و هممرز شدن یا یونانیان و احساس خطر تمدن یونانی و سپس تحریک و تهییج ساتراپیها ایران توسط یونانیها و نهایتا جنگ این دو تمدن،نباید و نمیتوان سنت تاریخنگاری در این میان را یک تاریخنگاری صادق و منطبق بر واقعیت دانست.زیرا تاریخنگاری این دوره محصول شرایط تاریخی و جنگ میان این دو تمدن است. به عبارت بهتر تاریخنگاری این دوره تاریخنگاری جنگ است.از طرف دیگر از منظر فلسفه تاریخ،مورخ در یک جا ایستاده و به تاریخ می نگرد و تاریخ را مینگارد و این مسئله به دور از تمایلات،علایق شخصی و مهمتر از همه خاستگاه جغرافیایی مورخ و تعقلات وی نمی تواند باشد.در مقایسه با تحقیقاتی که در رابطه با روابط سیاسی و اقتصادی یونان به نگارش درآمده،پژوهشهایی که به مبانی نظری روابط مذکور بپردازد،بسیار محدودتر است.در ارتباط با روابط نظری ایران و یونان تاکنون آرای متفاوتی ارائه شده است. عدهای از مورخان ارجاع و تحلیل خود را برطبق دادههای مورخان کلاسیک یونان و طبعا تاریخپژوهشان غربی قرار میدهند و به نگارش تاریخ دست میزنند.در مقابل عدهای از محققان و مورخان(که نمونه بومی آن نیز روبه فزونی است)با در نظر گرفتن شرایط پیشینی قبل از رویارویی و پیشاکش این دو تمدن و همچنین بررسی بنیادهای نظری به نتایج قابل توجهی دست یازدیدهاند.به عقیده این قبیل پژوهشگران یونان قبل از اسکندر بنا به دلایل متفاوت اقتصادی و ژئوپلیتیکی جاذبه خاصی برای ایران نداشته است. کتاب مورد بررسی نیز از جمله پژوهشهایی است که به بررسی علمی و همهجانبه تبادل بین این دو تمدن میپردازد.