کتاب در پیشگاه تاریخ چه كسی منحرف شد
دکتر مصدق یا دکتر بقائی
متن های مدافعات دکتر مظفر بقائی کرمانی در دادگاه تجديد نظر مظفر بقایی کرمانی، از جمله شخصيتهاي مرموزي بود كه طي چند دهه حضور در صحنههاي سياسي، در نقشهاي متفاوت و متضادي ظاهر شد. او تحت تربيت پدري كه از فعالان انجمنهاي مخفي وابسته به «لژ بيداري ايران» و رهبر «مجمع احياء نفوس» كرمان و نيز رئيس «فرقه دمكرات» كرمان بود، پرورش يافت. با راهيابي پدرش ـ ميرزا شهاب راوري ـ به مجلس شوراي ملي در دورة چهارم، به تهران آمد و در ۱۸سالگي به خرج دولت، براي ادامه تحصيل به فرانسه رفت و پس از ۹سال اقامت در آنجا، به ايران بازگشت و فعاليتهاي سياسي خود را ـ صرفنظر از فعاليتهاي مدت اقامتش در فرانسه ـ با عضويت در حزب اتحاد ملي آغاز كرد. عضويت در حزب كار و در مرحله بعد نوشتن مقاله در روزنامه پند كه ارگان حزب كار بود و سپس پيوستن به حزب دمكرات قوامالسلطنه و تأسيس شعبه آن حزب در كرمان و راهيابي به مجلس شوراي ملي در دورة پانزدهم به عنوان نماينده كرمان، از طريق آن حزب، از جمله فعاليتهاي بعدي او بود. پس از اختلافاتی که در جبهه ملی از بدو تشکیل دولت مصدق به علت ترکیب کابینه به وجود آمد، عدهای از همراهان پیشین جبهه ملی از آن جدا شده و برخی از آنها تشکلهایی ایجاد کردند. عبدالقدیر آزاد، فراکسیون وطن را تشکیل داد و مظفر بقایی حزب زحمتکشان ملت ایران را به وجود آورد. این حزب از ائتلاف سازمان نگهبانان آزادی که بقایی آن را ایجاد کرده بود، با انشعابیون حزب توده به رهبری خلیل ملکی به وجود آمد. احمد ملکی مدیر روزنامه ستاره و از موسسین جبهه ملی نطفه تاسیس حزب زحمتکشان را در جریان ملاقاتهایی که میان تعدادی از اعضای جبهه ملی و سفارت آمریکا صورت میگرفت، ذکر میکند و میگوید که بقایی برای مبارزه علیه کمونیسم مذاکراتی با مقامات سفارت انجام داد. او استدلال کرد که راه مبارزه علیه حزب توده تشکیل یک حزب متشکل و قوی در برابر آن است و برای خارج کردن حریف از میدان و ساقط کردن دولتها تشکیل حزب ضروری است. او قول داد به کمک خلیل ملکی حزبی متشکل و قدرتمند تشکیل دهد. متعاقب این مذاکرات در جلسهای که در حصارک کرج تشکیل شد مظفر بقایی در کنار حسین مکی، حائریزاده، مهدی میراشرافی، دکتر حسین فاطمی و جلال نائینی حضور پیدا کرد. در این جلسه آمریکاییها برای تشکیل حزب وعده مساعدتهای مالی دادند.... حزب زحمتکشان که تنها سازمان متشکل عضو جبهه ملی ایران به شمار میرفت نقش اصلی را در مقابله با نفوذ حزب توده به عهده گرفت. مقابله این دو حزب حوادث خشونتآمیزی را به وجود آورد که در نهایت نهضت ملی را تضعیف کرد. چهاردهم آذر ۱۳۳۰ سازمان دانشجویی و دانش آموزی وابسته به حزب توده برنامه تظاهراتی را سازمان دادند که از جلوی دانشگاه تهران آغاز میشد و در میدان بهارستان خاتمه مییافت. شهربانی اعلام کرده بود که از تظاهرات جلوگیری خواهد کرد، لیکن رهبری حزب توده تظاهرات را برگزار کرد. عوامل حزب زحمتکشان بقایی همراه با عناصر احزاب سومکا و پان ایرانیست در حالی که چوبدستی و میله آهنی حمل میکردند با شعارهایی به نفع مصدق و علیه حزب توده در خیابانها به راه افتادند و موسسات، چاپخانهها و روزنامههای مخالف دولت را آماج حمله قرار دادند و حتی به مغازهداران و دکهداران نیز حمله بردند و به مردم توهین کردند. شهربانی تهران این عملیات را تایید کرد. با این اقدام از یک طرف مصدق به دلیل سیاستهایش عامل شیوع کمونیسم در ایران معرفی میگردید و از طرف دیگر مسئولیت کشتارهایی چون ۱۴ آذر به دوش او گذاشته میشد و نتیجه اعمالی از این دست علیه دولت مصدق تمام میشد. چنین حوادثی ضربههای اساسی به دولت مصدق که در پی حل مساله نفت در جوی فارغ از تشنج بود وارد آورد، چنان که پس از حوادث ۲۳ تیر ۱۳۳۰ که جمعیت ملی مبارزه با استعمار (وابسته به حزب توده) تظاهرات برگزار کرد و مظفر بقایی همراه سرلشکر حسن بقایی (رئیس شهربانی) و... به سرکوب تظاهرکنندگان پرداختند رادیو بیبی سی اعلام کرد: «فاجعه روز یک شنبه نشان داد که دکتر مصدق حاکم و مسلط بر امور کشور نمیباشد و کمونیستها در کمین هستند که ایران را ببلعند و اگر انگلیس پای خود را از ایران کنار بکشد کار ایران تمام شده است