روزهای برمه

کتاب روزهای برمه اثر جورج اورول
جورج اورول نام هنری اریک آرتور بلر نویسنده ،شاعر، روزنامه نگار انگلیسی متولد سال ۱۹۰۳ است،او بعد از گذراندن دوران دبیرستان در اداره پلیس مشغول کار شد.اورا برای کار به برمه فرستادن و او در آنجا بود که فهمید چه فسادی دولت بریتانیا را در بر گرفته است.
او از کودکی عاشق نوشتن بود و شاید چند روز تو اتاق خودش مشغول نوشتن میماند،آثار او به نثر روان است تا اکثرا بتوانند به راحتی کتاب های او را درک کنند.
از مهمترین آثار او میتوان به قلعه حیوانات و ۱۹۸۴و روزهای برمه ودختر کشیش اشاره کرد.
اورول خود در کشور هند بدنیا آمد و پدرش تو بنگال کارمند بود،پس به خوبی میتواند چگونگی اداره ی کشور های مستعمره بریتانیا را در این کتاب بگوید و او چون در این کشور ها زندگی کرده به راحتی میتواند انتقادات خودش را بازگو کند.
شخصیت داستان فلوری یک فرد انگلیسی در برمه میباشد که از وضعیت زندگی مردم ناراضی است ولی چون ترسو است نمیتواند حرفش را به درستی بزند وللی در حالی که مردم از وضع خودشون راضی ان مخصوصا اروپایی هایی که در برمه زندگی میکنند.حتی بعضی از آن ها دوست دارند فشار زندگی مردم بیشتر هم بشود.
او در این کتاب زورگویی و استبداد دولت بریتانیا را بسیار عالی به تصویر کشیده و همچنین برای شخصیت داستان یک لکه ی مادر زادی روی صورتش گذاشته که باعث خجالت و کاهش اعتماد به نفس فرد بشود و میتوان این لکه را یک نوع لکه ی ننگ بر صورت حکومت بریتانیا در نظر گرفت.

بخشی از کتاب
حسادت احساس وحشتناکی است ؛
به هیچ یک از رنج ها شبیه نیست ، زیرا در آن هیچ گونه شادی یا حتی غم واقعی وجود ندارد .
فقط رنج می دهد و بس. نفرت انگیز است !
__

در عشق‌های بشری؛ گاه چنان تواضع و از خودگذشتگی بیش از حدی وجود دارد که وحشتناک و تباه کننده است.
اگر بشود به آن عشق گفت!
عشق تباه نمی‌کند، بلکه تعالی می‌بخشد. چیزی این‌چنین به لجن کشیده شده، فقط خواستن دل است و بس!