ارنست يونگر نويسنده معاصر آلماني است كه آثارش رنگ فلسفه دارد. ماجراهايي كه برين آدم قرن بيستمي گذشته است هريك نشانه اي از حادثه اي است كه بر گوشه اي از جهان گذشته و آثاري كه از او در دست داريم هريك برگه وسندي است درباره اين قرن... امروز اتهام نيستانگاري جزو شايعترين اتهامها است و هر كسي بهآساني به مخالفانش برچسب نيستانگاري ميزند. بايد اين اتهام را به جان بخريم و نزد كساني كه بيوقفه در جستوجوي گناهكارانند، لحظهاي درنگ نكنيم. آن كه قدرت عظيم نيستي را نيازموده و به اين وسوسه تن در نداده است، كمتر از ديگران زمان را ميشناسد. سينهها است كه مركز عالم برهوت و ويرانهها است... اينجا مغاكي است كه شياطين به آن هجوم ميآورند. هر كس فارغ از اينكه از چه طبقهاي يا مقامي باشد، در نبردي بيواسطه و مستقل به سر ميبرد و با پيروزي او است كه عالم تغيير ميكند. اگر او قويتر باشد، نيستي به آشيان خود خواهد خزيد. ارنست يونگر در كتاب «عبور از خط» همچون كسي كه در آيينهي آينده نظر كرده است، وقايع را يكي پس از ديگري بازگو ميكند؛ از گذشته ميگويد، حال را وصف ميكند و از آينده خبر ميدهد. شايد به همين سبب است كه اين كتاب خوانندهي اهل فكر را راحت نميگذارد و به انديشه وا ميدارد.