کتاب عشق کشی اثر محمد بهارلو
کتاب رمان بسیار جالب عشق کشی شرح زندگي نويسندهاي است كه با الهام از((بوف كور)) اثر((صادق هدايت)) به تحرير درآمده است .نويسنده كه خود راوي داستان است يك روز در حين عبور از كنار خيابان به زمين ميخورد و دستش ميشكند .همسرش((سوسنك)) او را براي مداوا به بيمارستان ميبرد, اما درد رهايش نميكند .مداواي نويسنده و برخورد همسرش با اين موضوع, بخشهاي بعدي داستان را تشكيل ميدهد, ضمن آن كه تصاويري نمادين و سمبليك در شكلگيري صحنههاي داستان موثر است .در قسمتي از داستان, نويسنده پس از آن كه فكر ميكند((سوسنك)) بر اثر نوشيدن زهر مارناگ مرده است, ميگويد :((آن رخت سياه نازك را هيچ وقت تنش نديده بودم ;مثل همان پيرهني بود كه زن توي زيرزمين پوشيده بود .حتي خلخال او را به پا داشت نكند سوسنك سرنوشت او را پيدا كرده است !رفتم به طرف ميز آرايش .آينه دستي تاشو را كه قاب چرمي داشت, برداشتم با سر آستينم پاك كردم .خم شدم روي تخت, آينه را جلو بيني و دهنش گرفتم و صبر كردم .اما اثري از بخار روي سطح شفاف آينه نديدمی.