کتاب برادران كارامازوف اثر فیودور داستایفسکی ترجمه مشفق همدانی
رمان برادران کارامازوف را والاترین قله آفرینش هنری داستایفسکی میدانند و داستایفسکی (1821-1881) را سرآمد ادبیات رئالیسم قرن نوزدهم. این کتاب در سال 1880 و طی سه سال نگاشته شده است و به عنوان واپسین میراث ادبی او شناخته میشود. او از پیشگامان و الهامبخشان فلسفه اگزیستانسیالیسم به شمار میرود. محور اصلی برادران کارامازوف توصیف دقیق و روانشناختی دنیای ذهنی تکتک شخصیتهای رمان است. رمان برادران کارامازوف رمانی چندصدایی با محوریت موضوعی برادری و یگانگی انسانهاست که مضامین دیگری چون کودکی، تربیت، خانواده و چالش ابدی پدران و پسران را در دل خود دارد. این رمان درواقع بخش نخست از یک مجموعه چند قسمتی است که به دلیل بیماری و سپس مرگ داستایفسکی بخشهای بعدی آن تکمیل نشد.
معرفی یک خانواده کوچک روس خواننده این رمان را با فضای داستان آشنا میکند. محور اصلی این خانواده پدری است ملاک، نوکیسه، حریص، سبکسر و دلقک مآب به نام فیودور پاولوویچ که از پیوند زناشویی اولش با زنی اشرافی صاحب پسری به نام دمیتری است و از ازدواج دومش با زنی مذهبی، دو پسر به نامهای ایوان و آلکسی دارد. بی مسئولیتی و عدم تعهد پدرانه فیودور پاولوویچ در تربیت و پرورش این سه فرزند خود طی خوانش اثر بر خواننده آشکار شده و او درمی یابد که این سه پسر، هر یک در محیط های گوناگون و نابرابر، در دورههای سنی مختلف زندگی شان با ایدهها و جهانبینی کاملأ متفاوت بزرگ شدهاند، در حالی که کانون عاطفی ثابت خانواده مراقبت، حمایت و تربیتشان نکرده و هر سه برادر همواره تشنه محبت نادیده مادری و پدری بودهاند. بخش اصلی داستان از آن جا آغاز می شود که این سه برادر، هر یک به دلایلی پس از سالها جدایی، بار دیگر گرد هم میآیند. دمیتری برای روشن شدن حسابهای شخصی ارث خود با پدر، ایوان به خواهش دمیتری و به دنبال انتشار مقالات روشنفکرانهاش در مجلات و آلکسی در جستجوی گمشده کودکیاش – سنگ مزار مادرش – و کسب اجازه از پدر برای تغییر مسیر زندگی اش و رفتن به صومعه، رهسپار شهر اسکاتاپریگونی یفسک میشوند. در این خانه، جوان بیست وچهار ساله مصروعی به نام پاول فیودورویچ اسمردیاکف زندگی می کند که به عنوان آشپز خانواده خدمت می کند. او نتیجه تجاوز فیودور پاولوویچ در حالت مستی و با انگیزه شوخی و شرط بندی به یک زن کوتوله ناقص العقل بی خانمان به نام لیزاوتا اسمردیاشایا است که پس از زایمان از دنیا رفت. خواننده در طول داستان شاهد کشمکش ها و مشاجرات لفظی و خیالی برادران با پدر است، دمیتری به خاطر گرفتن حق ملک خود در منطقه چرماشنیا از پدر و ازدواج با زنی به نام گروشنکا دائما با پدر خود در ستیز است.
خرید کتاب برادران کارامازوف
پدر هم دلباخته این زن است و همان سهم پرداخت نشده به دمیتری را وسیله جذب گروشنکا به سمت خود کرده. از اینجا جدال بی امان دمیتری با پدر شروع میشود؛ دمیتری در اوج خشم و نفرت او را بارها تهدید به قتل میکند. از سوی دیگر برادرش ایوان، تحصیلکرده روشنفکر به دلیل رفتارهای نابخردانه پدر، بیزاری مفرطی نسبت به پدر در درون خود احساس می کند. برادر دیگر، آلکسی است که با رفتن به صومعه تحت تعالیم الهی مراد خود پدر زوسیما است ولی کمی بعد به توصیه زوسیما صومعه را ترک می کند و به دنیای پرآشوب انسانها و زندگی عادی بازمیگردد. در یک موقعیت زمانی، ایوان به دستور پدر و توصیه اسمردیاکف راهی چرماشنیا میشود. در آن شب دمیتری در تکاپوی یافتن سه هزار روبل به این در و آن در میزند تا شاید بتواند دین خود را به نامزد قبلیاش کاترینا ادا کند، با او تسویه حساب مالی کند و از آن به بعد با زن رویاهایش – گروشنکا – زندگی تازهای را آغاز کند.
تلاش دمیتری برای به دست آوردن مبلغ مورد نیازش بیحاصل میماند و خسته و دلآزار به سوی منزل گروشنکا برمیگردد. این در حالی است که گروشنکا در خانه نیست و دمیتری از ترس این که در غیاب او گروشنکا خود را به فیودور پاولوویچ تسلیم کرده باشد، بی اختیار و در اوج خشم و عصبانیت دسته هاونی برمی دارد و به خانه پدری می رود. در این میان، اسمردیاکف دچار یکی از حمله های سخت و طولانی صرع شده و گریگوری خدمتکار پیر وفادار کارامازوف، متوجه حضور دمیتری در باغ خانه میشود. تهدیدهای پی درپی گذشته دمیتری به قتل پدر، هیچ جای شکی برای گریگوری بر جای نمیگذارد که او امشب آمده است تا نیت خود را عملی کند. گریگوری تلاش می کند دمیتری را دستگیر کند، اما دمیتری با دسته هاون ضربهای به …