پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کنیزو

موجود
350,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب رمان

کنیزو نوشته منیرو روانی پور
توضیحات

کتاب کنیزو اثر منیرو روانی پور

نمونه جمع شده داستانهاي كوتاه كنيزو مرده بوده است. مريم از مدرسه كه به خيابان رسيد، مردهاي دم عرق فروشي « توكلي » را ديد كه چادر زني را كه پايش از جوي كنار خيابان بالا آمده بود مي كشيدند و از خنده ريسه مي رفتند. عرق فروشي كنار خياباني بود كه چند صد متر آن طرفتر از مدرسه مريم مي گذشت. زنگ مدرسه كه زده مي شد، بچه ها به خيابان مي ريختند. زنهاي آباديهاي نزديك هر كدام با زنبيل پراز بازار مي آمدند و به عرق فروشي كه مي رسيدند تف مي انداختند و راهشان را كج مي كردند، روبروي عرق فروشي ميدان خاكي بزرگي بود كه هر روز غروب، مردها در گوشه و كنارش دور هم جمع مي شدند، سر بطرها را با كف دست مي پراندند وبا پاكتي پسته خستگي روزانه را از تن در مي كردند. مريم حس كرد كه پاهايش براي جلو رفتن جاني ندارد. انگار چيزي در دلش رمبيده بود. دستي به پهناي دست تمام آدم هاي ميدان گلويش رامي فشرد. چشمانش مي سوخت، دلشوره اي غريب آزارش مي داد. جمعيت هر لحظه زيادتر مي شد. مردي با صداي بلند كل مي زد، ديگري بشكن زنان قنبل مي جنباند. چند تائي زن آن دورتر ايستاده بودند و زير پوزي مي خنديدند. حمال هاي بازار انگار جن خبرشان كرده باشد، با جل هاي خاكي رنگ خود سر و كله اشان پيدا شده بود. نيش همه باز بود و چشمهاشان برق مي زد. گرماي آفتاب تن را مي سوزاند.

 

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.