کتاب ۱۲ سپتامبر نوشته فرورتیش رضوانیه
آويده، در محل كارتان مافوق شماست. از نظر قيافه و اخلاق با معيارهايي كه مادرتان براي عروس آيندهاش در نظر دارد، كاملا مطابقت دارد. در يك نامه همه چيز را برايش توضيح ميدهيد و آن را وارد سيكل اداري ميكنيد. آبدارچي آن نامه را اشتباهي روي ميز يك مدير ديگر ميگذارد. شما متوجه اين اشتباه ميشويد و تا دير نشده، يواشكي به دوستان خود ميگوييد كه مخصوصا اين نامه را به آن خانم مدير دادهايد تا به او بخنديد. چند دقيقه بعد همان خانم بسيار خوشحال نزد شما ميآيد. همه به يكديگر نگاه ميكنند و ميخندند. او ناراحت ميشود و ماجرا را براي خانم رئيس تعريف ميكند. پنج دقيقه بعد در اتاق آويده هستيد. او ميپرسد: "ماجراي اين نامه چيست؟" شما ميگوييد كه نامه به اشتباه به دست آن خانم رسيده و گيرنده واقعي آن، خود آويده است. عصر آن روز آويده به مادرش ميگيود شما از او خواستگاري كردهايد. مادرش ميگويد بايد سطح فرهنگ خانواده داماد را بررسي كند. آويده با اطمينان كامل از كلاس بالاي خانواده شما، شماره تلفن منزلتان را به مادرش ميدهد. "بله!" مادر آويده سكوت ميكند. صداي پشت خط ميگويد: الو، چرا حرف نميزني؟! ... لال شدهاي؟! ... زر بزن ...! ... ما دختر نداريم. ديگه مزاحم نشو!" نويسنده : «من اين كتاب را به عزتالله انتظامي و مرتضي احمدي تقديم كردم. در روزگاري هستيم كه اغلب افراد جامعه قدر هنر و هنرمند را نميدانند و يادشان ميرود كه بزرگاني براي هنر اين مملكت زحمت كشيدهاند كه همواره مورد بيمهري مردم و برخي ازمسوولان بودهاند. كتاب شامل ۸۰ داستان است که این داستانها از سال ۸۲ تا کنون در مطبوعات به چاپ رسیده است