کتاب انسان در جستجوی هویت خویش اثر کارل گوستاو یونگ ترجمه محمود بهفروزی
نویسنده یونگ در فصل اول این کتاب مطرح میکند که دنیای شرق روح را انتخاب کرده است و معتقد است ماده چیزی جز زشتی نیست و خود را در بینوایی آسیایی فرو برده است. یونگ در فصل دوم کتاب درباره بازیافت خودآگاه بحث کرده و مینویسد که ناخودآگاه برای خودآگاه فرد مثل دریایی مهیب است. به این دلیل خودآگاه ثابت و استوار و قابل اتکا نیست بلکه از بنیاد سست است و با نیرویی کوچک به هم میریزد. یونگ ویژگی مهم عقلگرایی را در این میداند که فرد رویاهایش را پسمانده اتفاقات زندگی بداند نه بیشتر. از نظر یونگ انسان ناآگاه به زحمت میتواند تاثیرپذیریاش از دادههای مبهم روح خویش را دریابد. در فصل سوم کتاب یونگ به بحث درباره کنشهای بین خودآگاه و ناخودآگاه میپردازد. یونگ ناخودآگاه را به سه دسته تقسیم میکند: ۱. ناخودآگاه در دسترس ۲. ناخودآگاه قابل دسترس با واسطه ۳. ناخودآگاه غیر قابل دسترس اگرچه بشريت از همان آغاز دوران باستان و همچنين سدههاي ميانه، به ذاتي بودن روح، ايمان داشت، اما در نيمه دوم سده نوزدهم، نوعي روانشناسي بدون روح پيدايش يافت و به سبب نفوذ ماديگرايي علمي، هرآنچه موجوديتش به چشم نميآمد و لمس نميشد، وجودش مورد ترديد قرار گرفت و يا به عنوان امري فراسوي طبيعت، جنبه خارقالعاده و خوفناكي پيدا كرد. البته بيانصافي است اگر فلسفه و علوم طبيعي را مسبب چنين واژگوني كاملي بدانيم. در طول قرن نوزدهم، فراسوي طبيعت بودن روح، بايستي جاي خود را به فراسوي طبيعتبودن ماده ميداد. كنكاش در حل اين واژگوني نامعقول به ياري فلسفه، يك شكست از پيش تعيين شده است. روح در طبقهبندي عقل آدمي نميگنجد. كتاب حاضر چكيده برداشتها و كنكاشهاي كارل گوستاو يونگ است در باب مسئله روح و درك انسان در هويت خويش.