کتاب آهسته با گل سرخ نوشته اکبر رادی
دیلمی، چاییفروش عمده در یكی از بازارهای تهران است. ساسان پسر او به آلمان رفته و به خواسته پدر نمایندگی پخش چای دایر كرده است. سینا به همراه نامزد خود، ساناز قرار است به خواسته پدر، به اتریش برود و حین درس خواندن نمایندگی چای نیز دایر كند. اوضاع مملكت نابهسامان است و در شهر حكومت نظامی شاه برقرار شده و بازارها بسته است. جلال، برادرزاده دیلمی از رشت برای تحصیل در رشته معماری به تهران میآید، اما به علت بسته بودن دانشگاهها، به خانه دیلمی میآید. او چندماهی، در خانه دیلمی زندگی میكند. جلال برای مجلهای مطلب مینویسد و روزها مخفیانه به فعالیتهای انقلابی مشغول است و تلفنهای مشكوك و مرموزی به او میشود. شمسالملوك، همسر دیلمی و سینا احساس نارضایتی میكنند. محل زندگی او به انباری كه متعلق به مستخدم قبلی آنها بود منتقل میشود.... کتاب ؛ ماجرای زندگی خانواده ای است که در سال 57 روزهای نزدیک انقلاب زندگی میکنند. صحنه ی اصلی سالن پذیرایی خانه ی مردی پولدار به اسم عبدالحسین دیلمی بود ودر همین صحنه شخصیت ها یکی پس از از دیگری می رفتند و می اومدند و حرف ها شون رو می زدند. در پشت این صحنه مدام صدای خیابان و مردم و شلیک گلوله می اومد که در اوایل قصه کمتر بود اما همین طور که داستان رو به جلو می رفت ، بخصوص در بخش آخر ، صداها بیشتر و بیشتر شد. ... خانواده ی عبدالحسین دیلمی هم مثل ما تماشا چی باقی موندند و به جز صحنه ی آخر که جلال ، برادرزاده ی عبدالحسین ، تصادفا در خیابون تیر می خوره ، در برابر اتفاقات دور برشون بی تفاوت باقی موندند. اونا به جز اینکه در مورد گران شدن نفت و گوشت و راه بندان و این جور مسائل حرف بزنند حرف دیگه ای نداشتند ، غافل از اینکه انقلاب که مظهرش همان برادرزاده ی فقیر بود ، وارد خونه شده و مثل یک مزاحم ، چه بخواهند چه نخواهند آرامش زندگیشان رو به هم ریخته....