کتاب آژاکس نوشته رابرت التا
برگرفته ها و برداشتهاي معاصر از اساطير و داستانهاي كلاسيك و تراژديهاي يوناني در حيطهء ادبيات مدرن جهان كاري است كه از سدههاي هجده و نوزده در اروپا و امريكا آغاز شده و ظاهرا نيز فرجام و انتهايي ندارد.و چه خوش است اينگونه رويآوريها.خاصه اگر با بينش و نگره و جهانبيني جهت گرفته و پويايي نيز همراه (به تصوير صفحه مراجعه شود) باشد. «امروزي»يا«معاصر»كردن اينگونه متنها، شعبهاي بسيار مهم از تئاتر معاصر شده است و نويسنده (رابرت التا)در يادداشت كوتاهش كه در عين ايجاز از زحاف و حواشي مخل به دور است،به بهترين وجه اين نكته را تبيين كرده است. به جز متن اقتباس«التا»از آژاكس سوفكل،در بخش دوم نقدي بر اجراي آژاكس در تئاتر آمريكا به قلم و.د.كينگ با عنوان«ميخكوب شده در حوضچهاي از خون»درج گرديده است.آژاكس«رابرت التا»صحنهاي است موضعگيرانه و ضد سلطه در تعارض و تهاجم با پنتاگون. «هركسي با ترديد كمي ميتوانست بگويد كه اين جنگجويان قديم همان ژنرالهاي آمريكايي هستند.در اينجا آژاكس-روح زندهء ژنرالهاي ما و تجسم غصب، قدرت و جاهطلبي آنان بود. ميتوان آنان را در ميدان رژه با لباس يا اونيفرهاي جنگ با پوتين چتر بازي،با كلاه سبزببيني،و ميتواني آنها را در هليكوپترهايشان ببيني كه چطور تجاوزكارانه هواي پيرامون را ميشكافند...اما به اين فكر افتادم كه آيا واقعا به همين سادگي است؟آيا به راستي تنها نياز ما«امروزي» كردن آنهاست؟به علاوه منظور ما از«امروزي كردن» دقيقا چيست؟