آی با کلاه ، آی بی کلاه

کتاب آی بی کلاه آی با کلاه اثر غلامحسین ساعدی

کتاب آی بی کلاه آی با کلاه یک نمایشنامه است که توسط گوهر مراد نوشته شده است.

غلامحسین ساعدی(گوهر مراد)را همه میشناسند.کسانیکه از طریق فیلم گاو مهر جویی ساعدی را شناختند و افرادی هم که باید برای کنکور اسم کتابهای ساعدی را حفظ میکردند قبول دارند که ساعدی از بهترین نمایشنامه نویسان و نویسندگان ایرانی است.ساعدی در رشته روانپزشکی درس خوانده بود و چون روح و روان انسان را کامل میشناخت در کتابهایش روح و روان افرادی که در رمان بودند را هم بررسی میکرد‌.

شخصیت هایی که در نمایشنامه های ساعدی هستند مانند یک نقاشی هستند که همه جزئیات آن با ظرافت توصیف شده است.

قصه این نمایشنامه در ۲ پرده بیان میشود و درباره شک و تردید افراد یک محله به رفت و آمد دزدان در محلی که زندگی میکنند است.در قسمت اول(آی بی کلاه)هنگامی که ساکنین محله دچار هراس میشوند همه افراد فکر میکنند یک هیولا در ساختمان خرابه ای که در محل است وجود دارد اما یک شک است و مطمئن نیستند.شخصیتی به نام مرد در بالکن که به نوعی همه کاره است افراد محل را قانع میکند که در خرابه یک هیولا پنهان شده و منتظر فرصت است تا به اهل محله حمله کند و به آنها آسیب بزند.

افراد محل سخن این مرد را قبول میکنند و هراس به وجودشان نفوذ میکند ولی در آخر قصه یا پرده معلوم میشود که آن چیزی که به نظر هیولا بوده سایه یک پیرزن است که یک عروسک را حمل میکرده است.

قسمت دوم که مقداری هم با قسمت یا پرده اول از نظر زمان اختلاف دارد دوباره ترس به جان اهالی محل نفوذ میکند ولی این دفعه اهالی محل سخنان مزخرف مرد را باور نمیکنند.و هرچه مرد و یک پیرمرد اصرار میورزند اهالی باور نمیکنند.ولی در آخر پرده آی با کلاه آن حرام زاده ها همه افراد محله را به قتل میرسانند.

این نمایشنامه در سال هزار و سیصد و چهل و شش در روی صحنه اجرا گردید که جعفر والی کارگردان بود و عزت الله انتظامی،پرویز فنی زاده،علی نصیریان،منوچهر فرید،و مهین شهابی بازیگران این تئاتر بودند‌.