کتاب بعضی ها داغشو دوست دارن نوشته بیلی وایلدر
يك سواري نعرهكش مدل اواخر دهه 1920 با شكوه و متانت در خياباني نيمه خلوت و زمستاني پيش ميرود. در سواري، چهار مرد عبوس و سياهپوش و نيز تابوتي با يك حلقه گل داوودي بر آن ديده ميشوند. يكي از آنان رانندگي ميكند و ديگري كنارش نشسته است. دو نفر ديگر، پشت نعشكش، دو سوي تابوت نشستهاند. گويي هر چهار نفر به خوبي از تشريفات مربوطه آگاهي دارند. در همين لحظه صداي آژير ضعيفي ميشنوند كه به سرعت بلندتر ميشود. راننده و بغل دستياش نگاهي نگران به يكديگر مياندازند. دو نفر ديگر با دلواپسي به طرف در پشتي حركت ميكنند، پرده سياه رنگ روي قاب شيشهاي را بالا ميزنند و با احتياط نگاهي دزدانه به بيرون مياندازند. از ميان قاب شيشهاي، خودروي پليس را ميبينند كه با چراغگردان، آژيركشان به آنها نزديك ميشود. جک لمون و تونی کرتیس که دو نوازده�" تهی دست هستند به طور تصادفی شاهد تصفیه حساب گانگسترها و کشتار روز سن والتین هستند. آنها برای فرار از دست گانگسترها لباس زنانه میپوشند و خود را جای 2 نوازنده ی ساکسیفون و بیس جا میزنند و در این راه هر دوی آن ها عاشق مرلین مونرو که یکی از نوازندگان این گروه است میشوند و رقابت جالبی بینشان شکل میگیرد.