کتاب تحلیل بازیگری اثر رضا کیانیان
با صحبت و گفت و گويي از ديروز و امروز اينكه بازيگر بتواند نقش خود را در خود هضم كند و خودش را به نقش وام بدهد اول ماجرا است. سپس بايد بتواند نقش را به آدميزاد تبديل كند! آدميزاد يعني چند بعدي بودن. در نوعهائي كه نوشتم نقشها كمتر به آدميزاد ارتقاء مييابند ، بيشتر يك بعدي هستند. يا خوبند يا بدند ، يا فريب خوردهاند. طوري كه انگار جزء فريب چيزي نميخورند. اصلا شغلشان فريب خوردن است. آدم بدها شغلشان فريب دادن است و آدم خوبها شغلشان نجات فريب خوردگان است. اين قهرمانان فقط در فيلمهاي مختلف لباس عوض ميكنند - باور كنيد در بعضي فيلمها لباسشان را هم عوض نميكنند. از باجبگير به عراقي و از عراقي به قاچاقچي و بالعكس تغيير لباس ميدهند و خوبها از لات جوانمرد به پليس و از پليس به كسي كه سر در گريبان داشته و حالا پا روي دمش گذاشتهاند و به بسيجي و به سپاهي و ... در فيلمهاي كميك و ملودرام هم همينطور ، اين نقشها چيزي از آدمي كم دارند ، يا خوبي را يا بدي را و يا هردو را ...