کتاب جهان در بوسه های ما زاده می شود اثر لنگستن هیوز - نزار قبانی - پابلو نرودا - برتولت برشت - ترجمه یغما گلرویی
دَه شاعر از ملیتها وُ کشورهای گوناگون که همه آنها تنها یک زخمِ مُشترک داشتند: زندانی بودن در چمبرهی اختناق! اختناقی که ریشه در تبعیضِنژادیُ مسلکهای رنگبهرنگُ سن�'تهای پوسیدهی قبیلهیی دارد! عد�'هیی میگویند پرنده در قفس خوش�'صداتر میخواند! این حرف یاوهیی بیش نیست!یاوهیی که مخترعِ آن همانا قفس�'سازانند! پرنده در قفس نمیخواند، ضج�'ه میزند! این کتاب نیز مجموعهیی از ضج�'ههای عاشقانهی دَه پرندهیخوش�'آواز است! با خود فکر میکردم این دَه پرنده که ضج�'ههاشان این چنین زیباست، اگر آزاد بودندُ بدونِ قفس میخواندند، جهان چه باشکوه میشُدام�'ا دریغ... باشَد که روزی زمین از تیرهگیها رهایی یابَد! باشَد که پرندهگان بیقفسهاشان بخوانند! باشَد که در بوسههای هر جُفتِ عاشق، جهانیزاده شَوَد! باشَد که انسانِ ستم�'کش در چشمِ کودکانِ ما، افسانهیی باشَد! باشَد که تمامِ شاعرانِ جهان بیهراس بسرایند... تمامِ شعرهای هیوزِ این مجموعه برای نخستین بار است که ترجمه میشوند! ترجمهی واژه به واژهی اشعارِ پرهوِر، برشت، خیمنس وَ لورکا باهمراهیِ یلداگُلرویی و ترجمهی واژه به واژهی اشعارِ هیوز، قبانیُ السمان وَ مقابلهی حاصلِ کار با متونِ اصلی با کمکِ حسنعلیشیری انجام شُد،نمونهخوانیِ تمامِ مجموعه را هم او به عهده گرفت! شعرهای نرودا ، پاز ، حکمت از انگلیسی برگردانده وَ با متونِ اصلی مطابقت شُدهاند! از خواهرمیلدا وَ دوستِ خوبم حسنعلیشیری برای زحماتشان متشکرم! بدونِ آنها، این مجموعه هرگز شکل نمیگرفت!