کتاب دوسار - آسمان - غروب نوشته فردین نظری
مجموعه شعر ...نه دریا را دیده ام نه کویر را نه از پُلی به شهری رسیده ام نه از تپه ای به رودخانه ای . من از درونم آمده ام و شعرهای من از رگ هایم آمده اند ، نه از " ونیز " از روده هام ، نه از " آتن " از درد زانوها و سنگینی مُخچه ام . کارمن تشریح خودم بوده و کالبد شکافی ام ، من این شعرها را از خودم بالا کشیده ام بالا آورده ام زاییده ام بیرون ریخته ام بزرگ کرده ام به این جا رسانده ام . به زنم گفتم: برایت خانه میخرم! باور نکرد «شاعر که خانه نمیتواند بخرد مرد!» به فاطمه گفتم: برایت از درخت همسایه انار میچینم! باور نکرد «شاعر که از این کارا بلد نیست بابا!» گفتم: دریا را میآورم توی اتاق برایتان! باور کردند و دوتا ماهی کوچولو شدند برای دریایی که از پلهها بالا میبردم.