کتاب زندگی و شعر نصرت رحمانی
در اين كتاب، سخن اولین خود را با نوشتهاي در باب احوال "نصرت رحماني "شروع ميكند..." :نصرت در اين كوتاه مدت عمر كه هنوز به بيست نرسيده است، در كوچهها و خيابانهاي غمگين به ناگهان سوگ درختان محكم بن را به چشم ميبيند .دو دلي او را آميخته چه چيزها ميكند كه انتظارش نيست ; و اين گونه تردد، او را به آن جايي ميكشاند كه نميداند در كدام راستا و در كدامين سوي احساسات و عاطفهاش بايد بايستد تا خودي بنمايد، كه شعور عاطفي عشق او را به سوي شاديها و خوشبختيهاي زودگذر سوق ميدهند كه در اين پايكوبيهاي لحظهاي، به ناگهان، با ديدن و فرو ريختن آن همه سرو و شمشاد، در پيش او، در دنياي جادويي سخنها، دستي به عاطفه آب ميكشد تا جوانياش از آتش بگويد ."... بدين ترتيب، نگارنده با نثري اين گونه زندگي و شعر نصرت رحماني را بررسي و ارزيابي ميكند و گاه با شاهد آوردن شعر او خاطر نشان ميسازد" :شعرهاي رحماني انباشته از غمها و تلخكاميهاي كهنهاي است كه در تمام زندگي با او همسفر بودهاند و در همه شعرها و در همه لحظهها چهره آشكاري از خود نشان ميدهند .پيدايش آنها در شعر از سر تفنن نيست و ريشه در دل خوشي نديده او دارد ."با اين احتساب، تفسير سرودههاي نصرت رحماني بخش اعظم كتاب است كه در لابهلاي آن، زندگي و انديشه او مرور ميشود .در بخش دوم كتاب، گزيده اشعار "نصرت رحماني "فراهم ميآيد