کتاب متن و شرح مثنوی مولانا نوشته دکتر محمد استعلامی
استاد دکتر محمد استعلامی، ادیب و پژوهشگر در متون شاخص عرفانی و ادبی در سال 1315 و در اراک متولد شد. مدرک لیسانس ادبیات فارسی را در سال 1337 از دانشسرای عالی تهران گرفت. از آن پس دورههای مطالعاتی گوناگونی را در دانشگاههای هند، کانادا و امریکا گذراند، در سال 1343 در گروه ادبیات فارسی دانشگاه تهران به سمت مدرس استخدام شد و در سال 1356 بازنشسته گشت. پس از آن در تابستان 1361 برای تکمیل مطالعات و تحقیقات خود سفرهای طولانی به هند،امریکا، ژاپن و کانادا کرد و تا سال 1374 به تدریس در مرکز مطالعات اسلامی در دانشگاه مک گیل مشغول بود. دکتر استعلامی به مدت هفتسال عضو هیئت مؤلفین دهخدا بود و سابقهی شاگردی در محضر استاد معین را دارد و به همین دلیل به لغتشناسی و تمثیل و کلمات قصار در ادبیات فارسی توجه خاصی دارد. کتاب متن و شرح مثنوی مولانا همراه با مقدمهای مبسوط، تصحیح متن، نقطهگذاری، اعرابگذاری، تعلیقات جامع و نمایهها و فهرستها، از سال 59 خورشیدی و به صورت کاری تماموقت و در طی بیستسال متمادی نوشته و گردآوری شده است. در شش جلد از این کتاب ابتدا متن تصحیحشده و تقریبا اصل هر دفتر از آن که براساس نسخهی مورخ 677ق ( موزه مولانا، قونیه) و مطابق با نسخههای 668 ق و 715 ق (نسخه دوم قونیه) و مثنوی تصحیح نیکلسون گردآوری و نوشته شده، آمده و بعد تعلیقات همان دفتر قرار گرفته که در آن یادداشتها، هر توضیح با یک شماره آغاز میشود. بنابراین برای یافتن توضیح هر بیت شمارهی آن را در آن یادداشتها باید دنبال کرد. و جلد هفتم در دو بخش است که بخش اول آن در هفت فصل شامل تعبیرات ویژهی مولانا، مباحث، اصطلاحات، نام اشخاص، نام کتابها، رسالهها، نام جاها، آیههای قران در متن، حدیثها و سخنان پیران، ماخذ و منابع، مقدمه و تعلیقات شش دفتر گنجانده شده است و بخش دوم آغاز بیتهای مثنوی ( کشفالابیات) است. دکتر استعلامی در ابتدای جلد اول در شش فصل مقدمهای خواندنی بر مثنوی نوشته است: مقدمهیی بر مثنوی سرگذشت مولانا پیوستی بر سرگذشت مولانا آثار مولانا، پیش از مثنوی دربارهی مثنوی این نشر تازهی مثنوی در این شش فصل او به شرح تولد و زندگی مولانا و چگونگی آشنا شدنش با شمس و نگارش مثنوی پرداخته و به نظر من بیوگرافی کاملی از اوست (شخصیت شمس برایم جالب بود و شورشهای مردم عامی و حسودان گویا تاریخ این روزگار هم بود). شمس دوشنبه بیستوششم جمادیالثانی سال 642 ق شمس تبریز در قونیه طلوع کرد. مردی بلند بالا با چهرهای استخوانی، با نگاهی پر از خشم و دلسوزی، غمگین، رنجکشیده و به تقریب شصت ساله.( شرح احوال مولانا، ص 49 تا 51 و خط سوم، ص83ـ آ) شمس در دیارخود پیران طریقت را دیده بود. اما به جویایی گستردهی روح او پاسخ نداده بودند و او در جستجوی " کسی" دیگر " سفری شده بود" ( همان، ص50) از تبریز به بغداد و از آنجا به دمشق سفر کرد و باز قرار نگرفت و شهر به شهر در جستجوی کسی بود که شاید خود او هم درست نمیدانست که چگونه کسی باید باشد. برای گذران خود به هرکاری تن در داد. شمس درویش غریب دربهدری بود که از بیسامانی خود کوچ کرده بود و سرانجام چون فرزانگان آوارهی دیگر، مانند بهاء ولد و مولانا و نجمالدین رازی سر از قونیه در آورد. مطابق بعضی از نسخههای مقالات، شمس تصویری از این ابهام خود بدست میدهد. از خطاطی سخن میگوید که سهگونه خط مینوشته است، یکی از آنها را خود او و دیگران میتوانستهاند بخوانند، دومی را فقط خود او میخوانده و سومی را نه خطاط میتوانسته است بخواند و نه دیگران و شمس میگوید: "اینخط سوم منم" ( خط سوم، آغاز کتاب) روزی که شمس به قونیه رسید، نمیدانست که آیا در آن شهر کسی را که میجوید، خواهد یافت؟ دیری در خاموشی ماند و چهرهی واقعی خود را نشان نداد. در "خان شکر فروشان" حجرهای گرفت و جامهی بازرگانان به تن کرد و نمیدانیم چند روز گذشت تا مولانا را دید.( متن و شرح مثنوی مولانا، ص 27) و این آغاز ماجراها و عرفان و فراق وسماع بود... پسا فرواک نوشت: 1.کتاب متن و شرح مثنوی مولانا را نشر سخن در هفت جلد و به قیمت پنجاه و پنج هزار تومان به چاپ رسانده که من با تخفیف بیستدرصدی از نمایشگاه کتاب خریدم. 2. از راهنماییهای استاد فرهیختهام آقای هومن عباسپور و همچنین آقای حسین رضایی گیلانی بسیار سپاسگزارم.
111