کتاب همچنان تا نمی دانم چه وقت اثر هیوا مسیح
توضیحات
كسي زير چتر و سكوت جهان ميگفت وقتي از خواب پريدم، دنيا آنقدر به من نزديك شده بود كه انگار اشياء به چشمهايم خيره شده بودند و انگار در آرزوي دورها، فقط خواستم دنيا را از نزديك ببينم حرفهاي زير چتر را، كودكان جهان را، ماه و پرسهي برف را، عشق و انسان را، و تو را كه خيره به اين دنيا زندگي ميكني. و انگار دلم خواست با هم زير چتري جمع شويم كه من هنوز آن را باز نكردهام
نظرات
برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.