پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

پلاکارد

موجود
100,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب شعر

پلاکارد نوشته احمد مطر
توضیحات

کتاب پلاکارد اثر احمد مطر ترجمه سهند آقایی

هر یک از شعر احمد مطر گويي نارنجكي است. از جنس واژه و احساس و مهر ، در دست شعري شورشي و از جان گذشته كه چشم در چشم سلاطين و حاكمان عرب مي‌دوزد و در چشم اندازي از خشم و لبخند ـ به زيبايي و شاعرانگي ـ خرمن هستي آنان را به آتش مي‌كشد. احمد مطر خود را ناگزير از روگرداندن از مغازله و تغز‌�'ل مي‌داند و اين رويكرد غير تغز‌�'لي و بلكه ضد تغز‌�'لي را چنين تصوير مي‌كند: «من از امتي هستم كه به ستون بسته‌ شده و زير پايش آتش زبانه مي‌كشد. فكر نمي‌كنم در اين ساعت كسي از من توق‍�'ع نغمات عاشقانه و خواندن براي ليلي را داشته باشد ... البته در ساية آرامش زندگي كردن ويژگيهاي شعرم را دگرگون خواهد كرد، ممكن است من در آن زمانه براي نگار شعر بسرايم و دلدادگيهايم را ابراز كنم. با اين وصف شعر او هرگز پرچم هيچ حزب و قبيله‌اي را بر دوش نمي‌كشد تا به سوداي هواداري از اين گروه يا آن دسته ، كمر به قتل واژه و احساس ببندد. او با تكيه بر صداقت و زلاليِ فطري‌اش به زمزمة شعري بي‌دروغ و بي‌نقاب برمي‌خيزد كه با هيچ كس تعارف نمي‌كند و هيچ تيره و طايفه‌اي را از نقد تند و گزنده‌اش بي‌نصيب نمي‌گذارد: نه حاكمان، نه مزدوران،‌ نه انقلابيون قل‍�'ابي، نه روزنامه‌نگاران، نه روشنفكران، نه شاعران و نه حت‍�'ي خودِ او را ... در چشم او «شاعر سخنگوي قبيله نيست، سخنگوي تمام ام‍�'ت و تمام انساني‍�'ت است ... ابر باران‌زايي است كه تمام تشنگان را از هر رنگ و نژاد و مذهبي سيراب مي‌كند ... خورشيدي كه بر تمام جهان، آسمان و خاك و دريا پرتو مي‌افكند. فرد مناسب به نامِ ناميِ حاكم دستور اعدام قاتل برادرم صادر شد، اما قد‌�' قاتل كوتاه بود! جل‍�'اد براي كسب تكليف نزد حاكم رفت: ـ«سرش به طناب دار نمي‌رسد،‌ چه بايد كرد؟» حاكم بسيار انديشيد، سپس فرمان داد تا مرا به جاي او به دار آويزند! زيرا قد‌�' من بلندتر بود.

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.