پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

رها

موجود
600,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب شعر

کتاب رها اثر فریدون توللی
توضیحات

کتاب رها اثر فریدون توللی

 

 

فریدون توللی، شاعر بلندآوازه فارسی، به سال ۱۲۹۸ هجری شمسی قدم به عرصه هستی نهاد؛ وی اگرچه در ۹ خرداد ۱۳۶۴ شمسی درگذشت، یادش و آثارش تا جاودان در دل کاخ بلند نظم و نثر پارسی باقی خواهد ماند.

 

فریدون توللی، شاعر بلندآوازه فارسی، به سال ۱۲۹۸ هجری شمسی قدم به عرصه هستی نهاد؛ وی اگرچه در ۹ خرداد ۱۳۶۴ شمسی درگذشت، یادش و آثارش تا جاودان در دل کاخ بلند نظم و نثر پارسی باقی خواهد ماند. وی تحصیلا ت ابتدایی و متوسطه خود را در دبستان <نمازی> و دبیرستان <سلطانی> شیراز به پایان رساند و پس از به پایان رساندن تحصیلا ت در رشته <باستان شناسی> دانشگاه تهران به شیراز بازگشت و در اداره فرهنگ آن زمان در بخش باستان شناسی به کار اشتغال یافت. به سال ۱۳۲۵ شمسی، به تهران رفت و در اداره کل باستان شناسی به کار خود ادامه داد و از سوی اداره کل، نظارت کاوش های علمی <شوش> را به عهده گرفت؛ خدمات، دقت و خبرگی او در کار باستان شناسی، همکاری اش با <گریشمن> فرانسوی در شوش و اکتشافات ارزنده او در این زمینه بسیار معروف است.

اقامت او در تهران تا سال ۱۳۲۸ به درازا کشید. در اواخر همین سال به شیراز منتقل شد و به کار اداری خود ادامه داد. به سال ۱۳۳۲، پس از کودتای ۲۸ مرداد، بار دیگر به تهران عزیمت کرد، اما این بار نه به دستور اداره و نه به دلخواه خود، بلکه از بیم جان و زیر فشار کارگزاران حکومت استبداد به تهران رفت و در حقیقت به تهران گریخت و مدت ها متواری زیست.

زندگی فریدون در کارهای اداری و زندگی خصوصی و خانوادگی خلا صه نمی شد. او انسانی تک ساحتی نبود. زندگی اش چهره های دیگر و ساحت های دیگری نیز داشت. نمایان ترین و برجسته ترین ساحت های زندگی اش ابعاد سیاسی و هنری آن بود. <فریدون> از آغاز جوانی در این دو زمینه، مجدانه به کار پرداخت. او از سویی مرد سیاست بود و از دیگر سو قهرمان شعر و نویسندگی. نخستین مقاله طنزآمیز فریدون که عنوان <التفاصیل> یافت، از بارزترین و عالی ترین نمونه های طنز فارسی است. این مقالا ت طنزآمیز در روزنامه <فروردین> که پس از ماجراهای شهریور ۱۳۲۰ به صاحب امتیازی شادروان عبدالله عفیفی و سردبیری جعفر ابطحی منتشر می شد، انتشار یافت. در حقیقت <التفاصیل> فریدون طنز عمیق و پرمایه ای است که آیینه تمام نمای مسائل سیاسی اجتماعی سال های پرفراز و نشیب جوانی این هنرمند بزرگ است. برای نمونه هر قطعه ای از این طنزها تحت تاثیر واقعه سیاسی اجتماعی خاص پدید آمده است. مثلا <اسکناس> تصمیم بی رویه دولت را در انتشار اسکناس به طنز می کشد.

در اواخر ۱۳۲۵ قطعه <ذیمقراط> را در اعتراض به حزب دموکرات <قوام السلطنه> در جرائد کثیرالا نتشار زمان منتشر ساخت که بیش از پیش به شهرت و اعتبار خود نیز افزود. در سال ۱۳۲۶، توللی بنا به دلا یلی همراه جمعی از بزرگان ادب و سیاست از جمله خلیل ملکی، جلا ل آل احمد، انور خامه ای و رسول پرویزی از حزب جدا شد. در نتیجه جبهه تازه ای برای مبارزات فریدون ایجاد شد و در قطعه <گلبانگ> حزب را به زیر تیر باران طنز خود گرفت. به قول دکتر مهدی پرهام، فریدون علیه سه جبهه شاه و دربار، دولت وقت، قوام السلطنه و گردانندگان حزب به مبارزه برخاست.

توللی سال های بعد نیز از پا ننشست و مقالا ت خود را در <صدای شیراز> منتشر ساخت و از ملی شدن صنعت نفت حمایت ها کرد. بارها جانش به خطر افتاد اما اندیشه مبارزه را از سر به در نکرد تا اینکه همان گونه که گفته شد، بعد از کودتا به تهران گریخت و حامیان رژیم مغول وار به خانه اش درآمدند و هر چه توانستند بردند، سوزاندند و رفتند.

 

 

خرید کتابرها اثر فریدون توللی

 

 

توللی تا سال ۱۳۳۸ در تهران ماندگار شد. سپس بار دیگر به شیراز بازآمد و تا سال ۱۳۴۴ سمت مدیریت کل باستان شناسی فارس را به عهده گرفت و در همین سال به عنوان مشاور در دانشگاه شیراز به کار مشغول شد. از عوارض کودتا یکی هم آن بود که شماری از روشنفکران به انزوا گراییدند و دست از مبارزات سیاسی و علنی خود شستند. از آن میان فریدون نیز به همین سرنوشت دچار شد؛ یاس و ناامیدی فراگیر او را هم منزوی ساخت. از بیرون به درون گرایید و از جامعه به خانه درغلتید و اگر سخنی هم داشت، طرح علنی آن برایش امکان نداشت. دلزدگی و یاس، او را در مسائل خصوصی و فردی غرق ساخت و گروهی بر نقاط ضعف این سال های فریدون انگشت نهاده اند و سال های پرتلا ش او را به کلی از یاد برده اند.

محمد بهمن بیگی یکی از دوستان فریدون می گوید: <به عنوان یک دوست، به عنوان یک رفیق، به عنوان یک همکلا سی، او را بزرگ می دانم. بزرگ هم هست و چیزی اگر خیلی کم در جهت مغایر با عقاید قبلی خودش گفته باشد، من به دل نمی گیرم. به فریدون نمی توان به این دلیل تاخت. باید توجه داشته باشیم که انسان موجود ناتوان و مفلوکی است. همیشه نمی تواند مقاوم باشد. هیچکدام از ما مصون از این معایب نیستیم و حق نداریم به دیگران بتازیم؛ به خصوص اگر کسی در چنان حالا تی قرار گیرد. آری فریدون با دیگران فرق داشت. شجاع بود، متکبر بود، زیر بار نمی رفت، از حادثه نمی هراسید و همان بود و شد که دیدیم و شناختیم.>

فریدون از کودکی به کار شعر می پردازد و بنا به گفته خود او پس از مطالعات شایان توجه تا ۱۹ سالگی به شیوه قدما شعر می سراید و از آن پس، از تقلید و تکرار بیزاری می جوید و با آنکه به <افسانه> نیما و برخی از قطعات آن شاعر شهیر توجه می کند، راهی جز راه نیما در پیش می گیرد و ذوق شیرازی سرشت او آن شیوه تازه را نمی پسندد.

فریدون در سال ۱۳۲۹ اولین مجموعه شعر خود <رها> را منتشر می سازد. در این مجموعه توللی معروف ترین و شاید زیباترین تغزل خود را به سبک جدید خویش، به نام <مریم> در سن ۲۵ سالگی می سراید که با استقبال کم نظیر در <سخن> منتشر می شود:

در نیمه های شامگهان، آن زمان که ماه

زرد و شکسته می دمد از طرف خاوران

استاده در سیاهی شب، مریم سپید

آرام و سرگردان

از قطعه <مریم>

دکتر شفیعی کدکنی مقدمه <رها>ی توللی را مانیفست شاعران رمانتیک می داند و بعد از توضیحاتی می افزاید که <جز نیما و چند تن دیگر، اکثریت قریب به اتفاق شعرا تحت تاثیر آن قرار گرفته اند.> و بدین سان نبض شعر آن زمان در <رها> تپیدن گرفت. به قول استاد خانلری، <در این زمان شاعر کم کم راه خود را یافته و به شیوه خاصی از بیان عواطف عاشقانه رسیده بود که حاصل کارش را از آثار دیگران متمایز می کرد.> توللی در مقدمه <رها> از تکرار مضامین و ترکیب های قدما به کلی بیزاری می جوید و بر آن است که آن بزرگان، در زمان خود مبتکر و نوآور بودند. بزرگانی همچون حافظ، سعدی، مولوی و نظامی نوابغی بوده اند که به اعتراف کهنه سرایان، کسی به قلمرو شیوه کار آنان دست نیافته است. به نظر توللی، تکرار افکار و صور خیال و الفاظ آنان، پرنده خوشخوان سخن را به بند می کشد. مقید شدن به صنایع بدیعی نیز شاعر را از تفکر آزاد بازمی دارد.

اگر بزرگان پیشین با نبوغ خود این آرایه ها را بر چهره زیبای شعر خود می نشاندند، در نهایت مهارت و استادی از عهده برمی آمدند، اما اکنون تقلیدها، تقلیدهایی ناقص و بی اندام است و با این آرایه ها کاری از پیش نمی رود. بنابراین استقبال شاعران در انجمن های ادبی به پیروی از قدما و آویختن به اوزان و قافیه آنان نیز کارگشا نتواند بود. شاعران مقلد به گونه ای شعر می سرایند که گویی در قرون گذشته به سر می برند. آنان نه تنها مسائل زمان خود را بازنمی گویند، حتی به مکان و جغرافیای خویش نیز بی توجهند. شاعران کناره های خلیج فارس و سواحل شمال بر اثر پیروی از قدما، بهار را یکسان در شعر به تصویر می کشند. خیل مقلدان هرگونه تغییر و تحولی را خطا می شمارند، اما نظریه توللی که با نظریه قدما در مقدمه <رها> به تفصیل آمده و عقاید آنان را مردود دانسته، تازگی های قابل توجهی دارد که مجملی از آن را در اینجا می آوریم.

۱) هماهنگی دقیق اوزان و حالا ت

۲) تازگی مضامین و تشبیهات و استعارات

۳) مقید نبودن گوینده به کاربرد صنایع بدیعی

۴) پرهیز از آوردن سکته در اشعار

۵) پرهیز از آوردن قوافی و ردیف های دشوار

۶) ایجاد ترکیبات تازه و خوش آهنگ و استفاده از لغات تازه ای که به دست فراموشی سپرده شده است.

۷) شناسایی و انتخاب بهترین کلمات

۸) خودداری از پوشال گذاری در بحور

۹) توصیف دقیق حالا ت و مشاهدات

فریدون در <رها> خواهان تحول در شعر فارسی است. درباره کوتاهی و بلندی مصراع ها بر آن است که چنین کاری با توجه به قالب <مستزاد> دارای سابقه دیرینه است، اما این کوتاه و بلندی ها باید ظریف، زیبا و دقیق در قالب شعر بگنجد و آزاد بودن شاعر در انتخاب موقعیت قافیه را در خدمت درون مایه و محتوای شعر می داند. به شاعران معاصر و پیروان نیما این انتقاد را وارد می داند که آنان اندیشه های زیبا و بلند را در الفاظ نازیبا بیان می کنند؛ به علا وه آنان را به عدم رعایت قواعد دستور زبان فارسی منسوب می داند. بنابراین نوآوری های فریدون در <رها> شایان توجه فراوانی است که متاسفانه مخالفان شعر فریدون، متعصبانه یا به دلیل ناموجه دیگری آن همه را نادیده انگاشته اند.

درخشش و موفقیت <رها> به عللی چند وابسته است که مهم ترین آنها عبارتند از:

۱) وجود موسیقی لطیف و غنی در اشعار مجموعه <رها.>

۲) زبان توللی در مجموعه <رها> فصیح و بلیغ است

۳) قدرت تخیل شاعر تصاویری می آفریند که زیبا و تازه است: <جغد می خواند و کابوس شب از وحشت خویش/ چشم ها دوخته بر شعله شمعی بی نور/ باد می غرد و می آورد آهسته به گوش/ ناله جانوری گرسنه از جنگل دور.>

۴) وجود قالب های نور در مجموعه <رها> از ویژگی های برجسته آن است. در <رها> گاهی از قوالب کهن هم استفاده شده است. موفق ترین کار فریدون در این قلمرو تضمین های اوست. <کارون> که تضمینی از دوبیتی های باباطاهر است، مشهورتر از آن است که نیاز به آوردن ابیاتی از آن باشد، اما <ناپایدار> که ناشناخته تر از <کارون> است، تضمین زیبایی است که در نوع خود بی همانند است. این شعر چنان با سخنان بزرگان شعر و ادب (حافظ و سعدی) در هم تنیده است که گویی شاعر، شعر آن بزرگان را تضمین نکرده، بلکه خود تمام شعر را سروده است:

می خواند و سایه های گریزنده خیال

می تاخت در فروغ نگاهش به روشنی

<گیرم که برکنی دل سنگین ز مهر من>

<مهر از دلم چگونه می توانی که برکنی>

۵) در این مجموعه شعرها بر تجربه شخصی شاعر استوار است، به طوری که برخی از ویژگی های شخصیت شاعر را با تکیه بر آن شعرها می توان تمیز داد. مثلا در شعر <گنهکار> علا قه شاعر به موسیقی و آشنایی با ساز کاملا آشکار است:

دل من چنگ افسون است و هر عشق

در آن بنهاده از خود یادگاری

ز هر مهری در او افسرده یادی

ز هر مویی بر او پیچیده تاری

درون مایه های <رها> را به دو بخش عمده می توان تقسیم کرد: الف اشعاری که درون مایه آنها را اندوه، ناامیدی، ناکامی و بیزاری از زندگی و نظایر آن پدید می آورد. در اینگونه اشعار، بوی شکست و رنگ سیاه بدبینی، فضای اشعار را تیره می سازد. از ژرفای اینگونه اشعار رسا و شورانگیز، فریادهای دردناک انسانی به گوش می رسد که تا اعماق جان و روح و مغز استخوان رسوخ می کند. این اشعار با برخی از آثار هدایت و اندیشه های تلخ او همسایگی تنگاتنگی دارد، حتی کلماتی از قبیل مرگ، تابوت، استخوان، گور، جغد، ویرانه، شوم، کابوس و ... کلماتی هستند که در بخشی از آثار هدایت و اشعار فریدون منتشر شده و تاثیر یکسانی را در خواننده به وجود می آورند. می گویند ضمن ملا قاتی که میان فریدون و صادق هدایت پیش می آید، فریدون دو شعر <باستان شناس> و <دخمه راز> را برای هدایت می خواند و هدایت شیوه کار <فریدون> را می پسندد و می گوید: <شیوه کار شاعران معاصر باید اینسان باشد.>

در ژرفنای خاک سیه، باستان شناس

در جست وجوی مشعل تاریک مردگان

در آرزوی اخگر گرمی به گور سرد

خاکستر قرون کهن را دهد به باد

از قطعه <باستان شناس>

اشعاری که درون مایه آن بر شادی و نشاط و شور زندگی نهاد شده است.

طبیعت گرایی از درون مایه های نمایان مجموعه <رها> است. وصف طبیعت در <رها> چشمگیر و خیال انگیز است. دور آنجا که مرغ خسته شب/ دم فرو می کشد ز ناله و سوز/ دور آنجا که بوسه های سحر/ می خورد بر جبین روشن روز/ اندر آنجا، در آن شکفته دیار/ در جهان فروغ و زیبایی/ با خیال تو می زنم پروبال/ از میان سکوت و تنهایی.

از قطعه <دور>

۱۲ سال پس از <رها> و در ادامه <رها>، <نافه> به چاپ می رسد. فرم و مضمون در قلمروی <رها> ادامه می یابد؛ برخی از اشعار <رها> عاشقانه اش در مقام مقایسه با اینگونه اشعار بچگانه و سطحی می نماید، اما در کمال زیبایی و مهارت سروده شده است. مضمون برخی اشعار عاشقانه بی نهایت خصوصی است و تنها امتیاز آن صراحت و صمیمیت شاعر است که خود را در هاله ای از تقدس نمی پوشاند و ریا نمی ورزد، اما در اشعار غیرعاشقانه مجموعه <نافه>، ناامیدی، شکست و بوی مرگ آنچنان جاری است که آن را <کتاب مرگ> نامیده اند. برای مثال در <کاخ گمان> تنها و تنها مرگ است و باقی هرچه هست دیواره های دروازه نمایی بیش نیست و در غزل <فریب>، نیز از دیدگاه فریدون، <امید زوال> رشته استوار و عروه الوثقی شاعر است:

... مگر به زلف تو آویزم ای <امید زوال>

که رشته های دگر استوار باید و نیست

از قطعه <فریب>

توللی در آخرین دفترهای شعرش <پویه> ۱۳۴۵۵) و <شگرف> ۱۳۵۳۳) قالب های نو را به کناری می نهد و به قالب های کهن می گراید و اشعارش از مضامین اجتماعی تهی می شود و در بسیاری از اشعارش به عوالم صرف عاشقانه و محدود می گراید. هرچند در این اشعار ترکیب های زیبا و عبارات رسا کم نیستند، مضامین سطحی آنها شایسته شاعر بلندآوازه ای چون او نیست

دکتر فرهاد گرگین‌پور

 

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.