کتاب گلی بیرنگ اثر یدالله بهزاد کرمانشاهی
برگزیده شعرها... اين نمونه جمع شده , برگرفته سرودههایی است که عمدتا در قالبهای کلاسیک به نظم درآمده است ايران نشود طعمة گنجشك عُقابش صد�'ام به خود خندد و بغدادِ خرابش در خواب مگرديد كه ايرانِ كهن را در بست سپردند حريفان به جنابش از يدالله بهزاد كرمانشاهي، آثار زيادي منتشر نشده، اما اشعارش بسيار است و تأليفاتش كم نيست. او به سياقِ فروتنيِ ذاتياش، از مجالس رسمي و رياست و شهرت كناره ميگرفت، هرچند بسيار دوستنواز و خوش محضر بود و شعرا و ادبا و اهل فضل مجالستي با وي داشتند و شاگردانش هيچگاه رهايش نميكردند. از يدالله بهزاد تنها چند سطر زندگينامة خود نوشت بر جبين مجموعه اشعار «گلي بيرنگ» چاپ شده كه براي آشنايي با وي مفيد است و همان هم در سبكشناسي شعر وي به كار خوانندگان نكتهسنج ميآيد: «نويسندة اين سخنان يدالله بهزاد، فرزند حسين ايواني، به سال 1304 شمسي ـ نيمة بهمنماه در كرمانشاه ديده به جهان گشود. پس از روزگار كودكي به دبستان و سپس دبيرستان رفت و دو سه سالي نيز به تباه كردن زندگي در دانشكدة ادبيات تهران پرداخت. آنگاه به كار دبيري دل بست و بيستوهفت سال تن و جان را در اين كار فرسوده كرد. سرانجام در 1359 به درخواست خود بازنشست شد.» به ستواري و سختي رشك پولاد به راه عشق سرها داده بر باد قرينِ بيستون همسنگِ فرهاد ز كرمانشاهيان ياد اينچنين باد