گنجشکی که لانه کرده در گلوی من

کتاب گنجشکی که لانه کرده در گلوی من نوشته فخری برزنده

مجموعه شعر تو كه مي‌خواني بدان كه هنوز دوستت دارم و به خاطر توست كه هنوز مي‌نويسم. روزي كه جهان خواست بايستد بگو به گونه‌اي از چرخش بماند كه من در نزديك‌ترين فاصله ازتو مرده باشم. كسي كه من دوستش دارم و خيلي بيشتر از خيلي دوستش دارم هيچ هم مرا نمي‌خواهد ! خواهش مي‌كنم بلند«نه» نگو «نه» در نگاه تو است «نه» در نماندنت «نه» در رفتن تو است «نه» در نبوسيدنت فقط بلند «نه» نگو بگذار هنوز خيال كنم بادها براي من مي‌وزند . اگر يك روز از زندگي من باقي مانده باشد، از هر جاي دنيا چمدان كوچكم را مي‌بندم راه مي‌افتم ايستگاه به ايستگاه مرز به مرز، پيدايت مي‌كنم، كنارت مي‌نشينم، روي سينه‌ات به خواب مي‌روم .