کتاب اخلاق و سیاست در جامعه نوشته برتراند راسل
این کتاب چاپ نشر وحید ترجمه محمود حیدریان ,اگر انسان را معجونی از فرشته و حیوان بدانیم حقا درباره حیوان بی انصافی کردهایم پس چه بهتر است که او را - ترکیبی از فرشته و شیطان بدانیم رابطه اخلاق و سياست از موضوعات مهمى است كه ذهن بسيارى از انديشمندان را به خود معطوف كرده است و بخش مهمى از آثار اين انديشمندان مربوط به تبيين رابطه اين دو مقوله حساس و تعيين كننده در حيات بشرى مىباشد كتاب «اخلاق و سياست» به دنبال بررسى رابطه اخلاق و سياست از ديدگاه انديشمندان است. البته مؤلف صرفاً در حد تحليل به بررسى موضوع نمىپردازد، بلكه به دنبال ارايه نظريهاى در اين زمينه است كه اساس آن، وحدت و يگانگى اخلاق و سياست مىباشد. اين كتاب از يك مقدمه، يازده فصل و فهرست منابع تشكيل يافته فصل اول درباره مباحث مقدماتى و كليات مربوط به اخلاق و سياست است. از لحاظ تاريخى معمولاً حاكمان ميل به سوء استفاده از قدرت سياسى داشتهاند و اينك هم بسيارى از انديشمندان غربى نسبت به زوال اخلاقيات در سطح جامعه هشدار مىدهند. با اين حال، انديشمندان همواره سياست را بر پايه اخلاق مورد تبيين قرار داده و بر اهميت آن تأكيد كردهاند، ولى واقعيت سياست و حكومت با رأى آنان چندان مطابق نبوده است و در واقع، تاريخ سياست و حكومت به نوعى تاريخ دور شدن سياست از اصول اخلاقى است كه اين امر در بين انديشمندان هم تأثيرگذار بوده و به تبع آن، برخى اخلاق را تابع سياست دانستهاند. از اين نظر، تاريخ پيدايش دولت مدرن تاريخ تطور اخلاق مىباشد و تاريخ تحول انديشه سياسى منعكس كننده سير تحول و تطور اخلاق در زندگى اجتماعى انسان است. منظور از اصول اخلاقى چيست؟ و رويكرد فلسفه اخلاق به اين مقوله چگونه است؟ شيوه عمل دولتها در اين راستا چگونه مىباشد؟ زير پا گذاشتن قواعد اخلاقى در سياست را چگونه مىتوان كنترل كرد؟ آيا اخلاق نسبى است يا مطلق؟ آيا كشورها مىتوانند اصول اخلاقى خود را جهانى معرفى كنند و درباره ديگر كشورها بر اساس آن قضاوت كنند؟ اينها سؤالهايى است كه اين كتاب به دنبال طرح و بررسى آن مىباشد. بحث اساسى اين است كه آيا براى دستيابى به هدف مشروع، استفاده از روشهاى نامشروع موجه و پذيرفتنى است؟ مؤلف ضمن اشاره به برخى ديدگاهها در اين زمينه، طرح نظريه اخلاقى سياست را مطرح مىكند كه اساس آن، يگانگى و وحدت اخلاق و سياست است كه البته به معناى يگانگى دين و سياست نيست، و هدف آن، اخلاقى كردن سياست مىباشد. مؤلف بيشتر به امور داخلى جوامع توجه دارد و در نظام بينالملل، مفهوم اخلاق سياسى مورد نظر واقعگرايان را اولويت مىدهد.