این روزها مطالعه کتاب  یه جورایی رفتن به کوه قاف شده .شایدم دشوارتر و دورتر اینکه مردم حاضرند هر کاری بکنند اما کتاب نخوانند.شاید با این حرف من مخالفت کنید.چند روز پیش با برادرم حرف میزدم که در میدان انقلاب کتابفروشی داره .پرسیدم بازار چطور است گفت داداش افتضاح  کسی دم عید کتاب نمی خرد .همه فکر لباس و خوراک و تدارک عیدن.گفتم زمستونم که گفتی فصل سرماست و کسی دنبال کتاب نمیاد....خدید گفت الان بازار دم عید .بازار کتاب داغونه میره تا اخر اردیبهشت...تا میخواد خوب شه میشه امتحان دانش آموزها و دانشجو ها و بعد تعطیلات نابستون.تا مهر که اونم مردم دنبال کتاب درسی و دانشگاهی کیف و لوازم تحریر کسی نمیاد کتاب رمان و تاریخی بخر و بخونه

زمستونم که کتابخونی به خواب زمستونی میره.کل چهار فصل بازار کتاب خرابه خراب

موندم چی بگم

گفت داداش این روزها حکایت کتابفروش ها. حکایت کسی که به کوه قاف رفته و اونجا مغازه کتاب زده.مرد میخواد که واسه خرید کتاب به قاف سر بزنه

نمی دونسستم چی بگم درست می گفت یا نه...نا امید باشیم یا امیدی هست

امیدوارم اشتباه فکر کرده باشه.امیدوارم کوه قاف فقط قصه باشه..کتابخونی پا بگیره تو سال جدید مردم بیشتر و بیشتر کتابخونن نه برای رونق کتابفروشی ها بلکه برای روشن شدن چراغ آگاهی و دانش

به امید روزهای خوب در سال جدید