احوالپرسی چترها اثر داود لطف الله
توضیحات
پسر بچهای خیلی شیطون که با بلیت خود که برای اتوبوس بود یک موشک کوچک درست کرده بود. اورا در دست گرفت و فرستاد به سمت آسمان. موشک با وزش باد چرخی به خود گرفت و در کنار پای پسرک به زمین فرود آمد.به سمتی نگاه میکرد که ماشین بزرگ اتوبوس اعصبای و خیلی خسته از راه دور دید که آمد و در مقابل پایش ایستاد.با دیدن چشمهایی که از ته اتوبوس نگاهش میکردند و به او خیره مانده بودند. که چرخ گرمازده اش پنچر شده بوده است! کتاب احوالپرسی چترها با تعداد چهل عدد صفحه به چاپ رسیده است.و در زبان فارسی و اندازه رقعی وجود دارد. که در سال هزار و سیصد هفتاد و سه منتشر شده است.
نظرات
برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.