پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کتاب تاریخ ایران

کتاب تاریخ ایران    این قفسه به تاریخ ایران از دیرباز تا معاصر می پردازد شما می توانید انواع کتاب تاریخ ایران را در این قفسه پیدا و دانلود نمایید

برای ورود به این قفسه روی عکس کلیک نمایید

......................................................................................................................................................  

دانلود کتاب شاه طهماسب صفوی اثر عبدالحسین نوایی

 

 

خواجه اميربيك مهردار پسر امیر ابراهیم بن امپر زکریا از رجال عهد شاه طهماسب است. نیایش امیر زکریا سالیان دراز در دوران سلاطین آق قویونلو سمت وزارت داشت و مردی بود سخت متنفذ و صاحب عنوان به طوری که چون در سال ۹۰۶ به خدمت شاه اسماعیل در آمد، شاه صفوی مقدم او را سخت گرامی داشت و قدوم وی را کلید فتح آذربایجان خواند و منصب وزارت دیوان خویش به او سپرد. امیر شمس الدین زکریا از خاندان شیخ غیاث الدین محمد کججی است و کجج یا کجوجان از قرای معروف محال مهران رود است در دو فرسخی تبریز . أما جمال الدين امير بيك در نطنز چشم به جهان گشوده و نظر به استعدادی که از خود در تحصیل مقدمات علوم خاصه در فنون حساب و سیاق نشان داده مورد توجه «شاه دین پناه قرار گرفته است به خصوص که در زبان آوری و مجلس آرائی بی نظیر بوده.

در کتاب مجمع الخواص تأليف صادق بيك افشار در ضمن سخن از شاه طهماسب وحدت ذهنش در بدیهه کوئی چند بیتی ذکر شده است که شاه طهماسب آن ابیات را در مدح امير بيك مهر بداهة سروده است و برای من شکی نیست که این اشعار مربوط به همین امير بيك مهردار است. چه گذشته از آن که تشابه اسمی بارز این مطلب را تأیید می کند در تواریخ شاه طهماسب وزیری به نام امير بيك مهر کسی که شاه برایش شعر بگوید نیست و مسلماً كلمه مهردار در نسخه ناقصا به صورت مهر ضبط شده و مترجم محترم جناب آقای دکتر عبدالرسول خیام بود برای حفظ امانت به مین نحو كلمه را ضبط کرده اند.

برای روشن شدن بیشتر این مطلب به نقل اشعار مذکور می پردازد جمال الدین امير بيك به مناسبت تسلطش بر حساب و سیاق و فن دفتر نویسی متصدی دفتر اوارجه بود . دفتر اوار یا به اصطلاح زمان صفویه «اوارجه چنان که از کتب لغت بر می آید دفتری بود که حسابهای پراکنده دیوانی را در آن می نوشتند و به اصطلاح امروز دفتر كل محاسبات بوده است .

امير بيك يك چند در خدمت غازی تکلو از سرداران شاه طهماسب بود، وقتی که غازی خان در بغداد بود و پس از آنکه وی با سمت للگی بهرام میرزا در خراسان حکومت یافت. امير بيك نيز همچنان زیر دست وی به خدمات دولتی اشتغال داشت ولی بعد از خیانت غازی خان در جنگ با عثمانیان و روی آوردن وی به سوی دشمن امير بيك باشرکت خواجہ غیاث الدین على وزارت دیوان شاه دین پناه یافت تا این که در سال ۹۵۷ شاه طهماسب : «بنا بر بعضی حکایات که از او به ظهور رسیده بود وی را از نظر انداخت و وی مدتی گرفتار بود تا از زندان بیرون آمد و مقرر شد که در کرمان ساکن شود. چندی بعد وی وزیر امیر سلطان روملو شد و پس از چندی تولیت آستانه مقدس رضوی نیز ضمیمه خدمات دیگر وی گردید.

 

دانلود کتاب تاریخ دیالمه و غزنویان اثر عباس پرویز

 

 

در نتیجه تحقیقاتی که نژاد شناسان و متتبعين فن تاریخ کرده اند این نکته مسلم شده است که در اساد قدیم در نواحی اطراف بحر خزر اقوامی غیر ایرانی سکونت داشتند و تا موقع آمدن نبودیها بآن قسمتها در حوالی دریای مزبور زندگی میکردند اما اقوام غیر آریائی سائل نقاط سابق الذكر با غلبه تپوریها بتدریج از میان رفتند وظن قریب به یقین آنست که دیالمه از بازماندگان یکی از همین اقوام بوده اند. گفته اصطخری جغرافی دان مشهور اسلامی مؤید این احتمال است که میگوید : «زبان مردم فیلم با عربی و فارسی و ارانی اختلاف کلی دارد و یکی از قبایل دیالمه که در نواحی کوهستانی زندگی میکند.. دارای لهجه مخصوصی است که بالهجان دیلمی و گیلکی متفاوت استه قدر مسلم آسمان که بیشتر دیالمه در صدر اسلام ایرانی بودند و زبان دیالمه در موقعیکه اعراب نفوذ فوق العاده در ایران داشتند یکی از لهجات مصطلح شمال ایران بود که با زبان فارسی نواحی جنوبی تفاوت داشت و مردم نقاط دیگر این سرزمین نهجه دیلمی را باشکال تمام میفهمیدند و اسامی دیلمیان با اسامی اقوام مقيم نقاط دیگر ایران تفاوت فاحشی داشت. پلیس مورخ مشهور یونانی که در قرن دوم قبل از میلاد مسیح میزیست اشاراتی چند در نوشته های خود راجع به قومی بنام دلیم ایولی دارد و بطلمیوس جغرافیدان همان مملکت در قرن دوم بعد از میلاد در کتاب خود مملکه دیلمیان را دلیما کیس" نام نهاده است.

چون ديام ایکنی کوهستانی بود و راههای صعب العبور داشت و مردم آن در حفظ استقلال خود ، کوشیدند هیچیک از پادشاهان هماهنگی و یادت و ساسانی نتوانست بر آن سرزمین دست یابد. با آنکه دیلمیان قبول اطاعت پادشاهان مزبور را نمیکردند هروقت جنگی بین ایران و ممالک مجاور اتفاق میافتاد امراء دیلمی عده ای از کسان خود را بعنوان داوطلب برای جنگ با خارجیها با دست پادشاه میبردند و مؤید این گفته نوشته مورخین دومی است که اطلاعات کافی در این مورد. یما میدهند و این مسئله از مجموع گفته های آنها بر می آید که همواره عده ای از سپاهیان دیلمی جزء قواه پادشاه ایران مشغول خدمت و انجام وظیفه بود .

یگفته غالب مورخین و نویسندگان اسلامی دیالمه مردمی سنگین رقمی القلب بودند و برای غارت و چپاول غالباً بدون اطلاع پادشاهان خود بنواحی دو دوست لشکر میکشیدند. یاقوت حموی جغرافی دان معروف در این مورد میگوید: « وقتیکه پادشاهان ایران برای جنگ با رومیان عازم آسیای صغیر میشدند تشکریان دیلم نیز که بفرمان ایشان میبایست تحت لوای ایران با دشمنان مملکه جنگ کنند قبل از عزیمت به اردوگاه در شهر زور یکی از بارد پر جمعیت دیلم اجتماع مینمودند و پس از تهیه آذوقه و مهمات بجانب آسیای صغیر حرکت میکردند و بسپاه ایران میپیوستند.

و در موقع مراجعت غنائم بسیاری از راه چپاول و غارت با خود می آوردند و اغلب اتفاق می افتاد که دیلمیان بدون اطلاع پادشاه ایران با يتقبيل لشکر کشی ها مبادرت میورزیدند و برای جمع ثروت و مال میکوشیدنده دیلم امراء و بزرگان معتبری داشته است چنانکه در موقع حمله اعراب به ایران وفتح نقاط مختلف این سرزمین یکی از شاهزادگان دیلمی موسوم به مونا آن ( مودنا ) با مهاجمین بسختی شروع بمخالفت کرد و برای مقادسه در مقابل بیگانگان کلمه ای مستحکم بین راه همدان و قزوین بنا نهاد و جمع کثیری از امراه منتقد دیلم را با خود همراه ساخت و تلفات فراوانی مسلمین وارد آورد. در آن تاریخ دیالمه زندگی ساده و ابتدایی داشتند و در واقع جزء ایلات و و چادر نشینان بودند در پس خانواده اقتدار فراوانی داشت و در قضاوت در دعاوی بین افراد و رفع اختلافات ایشان مختار و فاعل مايشاه بود.

 

 

برای خرید کتاب تاریخ دیالمه و غزنویان نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

دانلود کتاب از سلاجقه تا صفویه اثر نصرت الله مشکوتی

 

 

 

در زمان سلطان سنجر چهل هزار خانه وار که مشهور بخشم داران غز بودند در حدود ولات بلخ سکونت داشتند و قبل از آن در حدود ماوراءالنهر سکنی اختیار کرده بودند تا اینکه قراختائیان آنانرا وادار بهجرت کردند این طایفه حشمدار هر سال بیست هزار گوسفند برسم پیشکش تقدیم سلطان مینمودند.

تا اینکه در صدد برآمدند که از تقدیم گوسفند سالانه خودداری نمایند و چون این موضوع باطلاع سلطان سنجر رسید امیر قماج والی بلخ را مأمور نمود که پیشکش سالانه را از قزان بستاند امیر قماج و پسر او چون اهانت غزان را بفرستاده خود دیدند در صدد محاربه با آنان بر آمدند اتفاقاً در حین شکار بدست غزان گرفتار شدند بعد از این جریان سلطان سنجر ترکان نغز را به ترك حدود بلخ تهدید نمود قران از در عذر خواهی در آمده و حاضر شدند که علاوه بر پیشکشهای سالانه مبالغی خطیر بابت خون بهاء والی بلخ و پسر او تقدیم سلطان نمایند مشروط بر آنکه سلطان مانند گذشته با آنان بر افت و ملایمت رفتار نماید و با اینکه سلطان از گوشمالی آنان چشم پوشید لیکن بنابر مصلحت و اغراه درباریان تصمیم گرفت که بهر نحوی است آنان را تنبیه نماید سلطان با لشگری قریب صد هزار نفر بدفع آن طایفه همت گمارد ولی بعلت سمتی و نظاری که در بین سپاهیان آن روی داد بسختی دو چار شکست شد و همین شکست مقدمه واقعی خرابی و اضمحلال شهرهای خراسان شد بطوریکه جمع کثیری از امرای لشگر وی بقتل رسیدند و سلطان وزوجهاش بدست ترکان غز اسیر افتادند و این جماعات خونخوار بیابان نشین غارتگر شهر مرو را که در نهایت آبادی و ثروت بود.

در مدت سه شبانه روز چنان غارت و خراب نمودند که اثری از آبادی و آبادانی آن باقی نماند و در همین شهر است که عده بیشماری از فسلام و مسلمین را بشهادت رساندند بطوریکه در تمام شهرهای خراسان اثری از آبادی و قریشی نماند که از قتل وغارت و خرابی این قوم و حتی در امان باشد .

سلطان سنجر و همسرش مدت چهار سال در دست ایشان با سارت گذراندی و با اینکه گاهگاهی وسایل قرار مهیا میشد بعلت زندانی بودن ترکان خانون حاضر نمیشد که ترك اسپری نماید پس از فرت ترکان خاتون ٥٥١ سلطان سنجر با كومك امير احمد تیاج که حاکم ترمز بود بر طبق نقشه قبلی از شکارگاه قرار نمود.

و خود را از شر تركان غير مستخلص ساخت و بلافاصله با کشتی به قلعه ترمز پیاده و پس از چند روزی که در آن قلمه بود بجانب مرو بهمراهی باقیماندگان لشگریانش روانه شد . از امراه سلطان سنجی آنانی که در حین گرفتاری سلطان جانی بدر برده بودند یا تفاق و زیر سلمان خواجه ظاهر بن فخر الملك سليمان شاه پسرسلطان محمدرا بسلطنت برداشتند ولی چون این امان تاب زد و خورد باغز را نياورد وفخر الملك وزير اوهم مرد نتوانست در خراسان بماند و در سفر ٥٤٩ بمراق برگشت وفات سلطان سنجر در ۳۴ ربیع الاول ۵۵۲ هجری - اسارت سلطان سنجر وزوجه او در دست ترکان غزو تاثر او از این گرفتاری و ضعف پیری و ظهور سرکشان و خرابی شهرها و تفرقه سپاهیان و مرگ ترکان خاتون بتدریج سلطان منجر را از پای در آورد.

مخصوصاً هنگامیکه بشهر مرو پایتخت خود که شاهجهان نام گذاشته بود وارد شد و آن شهر مصور بی نظیر را تل خرابی یافت بی نهایت غمگین شد تا آنکه در سال بعد یعنی در ٢٤ ربیع الاول در مرو در سن هفتاد و دو سالگی پس از مدتی امارت و سلطنت قریب شمت و یکمال در گذشت و در همانجا مدفون گشت ... سلطان سنجر یکی از بزرگترین سلاطین ایران است وی علاوه بر آنکه مردی شجاع وكريم ودعيت دوست بوده و در آبادی ورفاه حال مردم و بسط امنیت جد بلیغ داشته همواره تا آنجا که ممکن بوده است از جنگ و خونریزی پر حدد بوده و بهر کسی در فراخور حال و مقام منصبی | استاء مینمود .

سلطان سنجر بجز در دو واقعه از جمیع محارباتی که در مدت امارت و سلطنتش اتفاق افتاد پیروز در آمد و از کاشفر تا دریای مدیترانه و قیچای تا ساحل مرموز بنام او خدایه میخوانده اند و از حدود ۵۱۱ که سال جلوس اوست با هنگام مرگه سلاطین خوارزم و قرنین و عراق و تاجتك قطوان امرای کاشمر و ماوراءالنهر همه دست نشانده او بودند و پدربار او خراج میفرستادند - سرزمینهایی که این سلطان را در قزنه و ماوراء الشهر وغور و خوارزم نصیب گردید هیچیک از سلاطین ملحوقی را دست نداد. مخصوصاً در سمت مشرق و شمال شرقی با ضمیمه کردن بلاد امراه غزنوی و فوری و دره علیای سیحون حدممالک سلجوقی را توسعه داده است.

 

دانلود کتاب تاریخ زیدیه در قرن دوم و سوم هجری اثر فضیلت الشامی

 

 ابو مسلم وقتی از خراسان بلند میشود شمار ملی ندارد. میگوید الرضا من آل رسول در حالی که مسلما در میان افسران ابو مسلم کسانی وجود داشتند که مسلمان نمودند اما این شمار را برای کوبیدن عرب قبول داشته و می گفتند که باید به مردم عرب و ایران گفت که علقا به دروغ خود را به اسلام چسبانده اند و در واقع ما مسلمانان حقیقی هستیم به همین دلیل مسلمان و غیر مسلمان اهم از عرب و عجم حاضر شدند که با خلیفه اسلام بجنگد و زیرا بہر حال این شوشت، خلیفه عرب را می گویید با اینکه در رکاب ابومسلم فرق و افشار متفاوتی همچون : شیعیان کیسانی ، خوارج سیستانی، زردشتیان خرمدینی، روستاییان و پیشه وران و حتی بردگان شرکت داشتند، اما اینان تنها نه بخاطر نجات از ظلم بنی امیه سلاح در دست گرفته بودند و آرمان خود را در تحقق حکومت آل محمد (ص) می دانستند؟

اما افسوس این آرزو برآورده نشد حتی خود ابوسلم ضمن توبه نامه ای به منصور که عموما " آن را مهمترین عامل قتل وی شمرده اند، پای خود را از ایمان تایجان خویش چنین می نویسد: من رهبری از دودمان پیغمبر داشتم کام الهی را بین بیاموزد و من می پنداشتم که " علم راستین " را نزد نواهم یافت اما او حتی قرآن را وسیله فریب من ساخت ؟ آری ، ابو مسلم نیز آرمان اسلامی داشت و به دنبال تحقق آن در جستجوی رهبری با فضیلت بود و آن را در وجود ابراهیم امام میدید، اما در این تطبیق به خطا رفت و بعقول دکتر صاحب الزمانی: انگیزه " مازیا رو ابومسلم را تا زمانی که همین مقدار اطلاعات پراکنده در باره آن در دست است با هیچ مینکی، با هیچ وارونه گوشی و مسیح مشقتی نمی توان همسان و یکی دانست، ابومسلم مسلمان بوده : مسلمانی واقعی و معتقد او نیز تحقق آرمان بی تعیلی اسلامی را در رهبری فردی برتر از خاندان پرهیزگار پیغمبر می جست.

او می اندیشید اگر حکومت بنی امیه که مالامال از تبعیض و سلم است برکنار شود و زاهدی چون ابراهیم امام از خاندان پیامبر بر سر کار آید، خلافتی نظیر خلافت بی تبعیاتی و عادلانه علی ، زمام امور را در دست خواهد گرفت ؟ اما افسوس که همه آنها خیال خامی بود که در سر می پرورانید و چه جنایتها که در راه آن مرتکب نشد. شمارها . در هر نهضت و قیامی شهر در باروری آن نقش مهمی را بازی می کند .

شعار احساسات مردم و انقلاب کنندگان را تهیه کرده و راه نیروها را در تحقق آرمانهای انقلاب متمرکز می سازد . شمار بیانگر اهداف و آرمانهای یک ملت انقلابی است و از طریق آن میتوان به خواسته های یک ملت می برد. در انقلاب عظیم صدر اسلام پیامبر دستور داد که مسلمانان شعر بدهند و با احساسات پاک و انقلابی خود روحیه دشمن را تضعیف کرده و اهداف خود را پیش ببرند. شمار مسلمانها در جنگ تکبیر بود و به دنبال آن ندای با منصور است را دسته جمعی بانگ میزدند و به دشمن حمله می کردند و گهگاهی نیز در جنگها در برابر سرود دشمن رجز خوانده و مقابله به مثل میکردند. در جنگ احد ابوسفیان شمار داد : زنده یاد هیل اعل خیل اصل هیل ، پیامبر به علی فرمود که بگوید. خدا بزرگ و متعالی است . الله اعلى واجل دوباره ابوسفیان نعره زد که: بابت هزی داریم و شما بت ندارید .

ان لنا عزى و لا عزى لكم على فریاد کرد، خدا بزرگ ما است و شما مولی ندارید . الله مولا نا و لا مولی تکلم، و همین شمارها بود که باعث شد تا نیروی اندک با ایمانی قوی بر دشمن بیشمار و مسلح چیره شود و این چنین اسلام حماسه آفرید و پیروز گردید . خاطرات این شمارها و حماسه ها در ذهن مسلمانان باقی بوده و به همین جهت آنان از این حربه در نهضتها و نبردهای خود علیه حاکمان زور و ظاهرتهای زمان در تجدید اسلام ، حتى فرتها بعد از آن بهره می جستند. به اعتراف مورخان در تهشت علویان و حضرت زیدبن علی در کوفه به سال ۱۲۲ هجری، همان شعارهای اولیه تکرار شد. این اثیر می نویسد: در اول صفر سال ۱۲۲ هجری طرفداران زید در حدود ۱۵ هزار نفر بودند.

آنها قرار گذاشتند که علیه بنی امیه قیام گفتند و همان شب در مسجد کوفه جمع شدند اما متاسفانه قبل از اینکه کاری بکنند از طرف نیروهای یوسف بن عمر عامل بنی امیه در گونه محاصره شدند. در آن شب زیدین ملی در خانه حاوية بن اسحاق انصاری بود؛ زید از خانه بیرون آمد و همراه هواداران خود آتش روشن کرد. سپس همگی تکبیر گویان شعار با منصور است را بردادند و با بنی امید آماده نبرد لدند! صبحگاهان از نیروهای زید (۱۵ هزار نفر خبری نشد و تنها ۱۱۸ نفر به بسیاری تو آمدند و دیگران بی وفاقی کردند، جنگ شروع شد جنگی شرافتمندانه در راه دفاع از اسلام و سرانجام زید شهید شد ( دوم صفر ۱۲۲ هـ . ق) و چند سال بعد پسران یحیی بن زید در خراسان قیام کرد و به شهادت رسید، تا اینکه سیاه جامگان نهضت بزرگ خود را بر شد بنی امیه آغاز کردند در شیفت ابوسلم نیز همین شمارها تکرار میشدند و خاطرات جنگهای پ متن یار - تبدیل عکس به متن فارسی,  یامبر را تجدید میکردند.

 

در ۲۵ رمضان ۱۲۹ ابو مسلم همراه مبلقات بنی عباسی ، سلیمان بن کثیر و دیگر ایرانیان مرادار حکومت الرضا من آل محمد ام كه متشکل از مردم ۶۰ قربه بودند در قریه سفیدیج سروگرد آمدند. اگر اینان در واقع همان شیعیان و موالی ایرانی بودند که در قیام زیدین علی نیز شرکت داشتند آنان در حالیکه دو پرچم سحاب [ایر) و قل (سایه) را در پیش داشتند شبانگاه آتش روشن کردند و قیام خود را اعلام نمودند.

آنان شعار می دادند. با منصور است و ابومسلم آیه اذان الذین یقاتلون بأنهم ظلموا و ان الله على نصرهم لقدير را می خواند. فردای آن روز همه مردمان اطراف به او پیوستند و همه تکسیر می گفتند، روز عید فطر ابومسلم دستور داد که سلیمان بن کثیر نماز عید بگذارد. او نماز قطر را قبل از خطبه آن، بدون اذان و اقامه شروع کرد ( و این در حالی بود کند اپنی اسیه مکی آن می کردند و با شش تکبیر نماز گذارد (در حالیکه) بنی امیه با چهار تکبیر انجام می دادند؟ و بدین ترتیب نهضت بزرگ شروع شد و بعد از جنگها و پیکارهای زیاد سرانجام بساط علم و فساد و دستگاه استبداد امری ساقط گردید .