دانلود کتاب راهگشایان حاکمیت تورک بر ایران‌ زمین اثر امیرحسین خنجی

 

با ورافتادن سلطنت صفاریان سیستانی در فروردین ماه ۲۷۹خ به دست امیر اسماعیل سامانی رؤیای احیای شاهنشاهی ایران که یعقوب لیث و برادرش عمرو در ذهن داشتند تعبیر ناشده ماند تا سه دهه بعد به صورت تلاشهای میهن پرستان فرزندان زیار (مرداویج و وشم گیر جلوه گر شود.

برنامه های فرزندان زیار نیز بسبب خیانتهای پسران افسر شده بویه که در سپاه مرداویج بودند و نهانی فریب جاسوسان خلیفه را خوردند و خودشان را به دربار خلافت عباسی وابسته کردند عقیم ماند. پس از آن که مرداویج توسط سه تن از مزدوران تورک خودش که خود را تہائی یہ دربار خلیفه بغداد فروخته بودند ترور شد، پسران بویه دیلمی که تازه با حمایتهای دولت مردان عباسی امیر شده بودند. به عنوان حامیان نیرومند خلافت عباسی وشمگیر برادر مرداویج را از همه سو احاطه کردند تا ناتوان بماند، و با حمایتی که از دربار خلیفه داشتند هیچ گاه نگذاشتند که قلم رو وشم گیر از حد طبرستان و گرگان فراتر رود. تلاشهائی کہ امیران سامانی برای تشکیل سلطنت سراسری به کار بردند نیز توسط پسران بویه عقیم ماند.

پسران بویه نیز روستائیان بی فرهنگی بودند که نه تنها برنامه ای برای احیای فرهنگ و تمدن ایران و شکوه کشور نداشتند و تصوری از پیشرفت در سرشان نبود بلکه دستگاه فرهنگی کشورشان را به دست عرب تبارهای ری و قزوین و دیلمستان سپردند و به دست اینها ترویج گر زبان و فرهنگ عربی در قلمرو خودشان (نیمه غربی ایران زمین) شدند.

در میان امیر شدگان خاندان بویه جوانی به نام پناه خسرو که بعدها لقب عضدالدوله (بازوی دولت از خلیفه دریافت کرد یک استثناء بود، و دوران سلطنتش دوران آبادانی و پیشرفت برای پارس و در اواخر نیز برای عراق به شمار رفت ولی با درگذشت او در فروردین ماه ۳۶۲ خ دوران نابه سامانی در حاکمیت دیلمی آغاز شد؛ و پس از او قلمرو دیلمی ها عبارت بود از امارتهای کوچک متنازع در حال احتضاری که نه میمردند و نه جان می گرفتند؛ و در اثر جنگهای داخلی همیشگی شان به بلائی برای امنیت و آرامش ایرانیان و عاملی برای فروپاشی اقتصاد کشور ما تبدیل شده بودند.

قلمرو امارت دیلمیهای خاندان بویه از حد گرگان در مرور از کرانه های غربی کویر به سوی جنوب تا دریای پارس و خوزستان گسترده بود و تا درون بصره و بغداد دامنه داشت آذربایجان اکنون آذربایجان ایران و آذربایجان مستقل و ارزروم تورکیه) از قلمرو آنها بیرون بود. امیران دیلمی در میان ایرانیان پایگاه نداشتند و به ایرانیان نیز اعتماد نداشتند؛ از این رو - علاوه بر جماعتی از جوانان دیلمی که در ارتش خویش داشتند و چندان پرشمار نبودند تکیه شان برای نگهداری قدرتشان بر روی مزدوران تورک بود که از بیابانهای شمالی گرگان و شرقی دریای مازندران وارد ایران می شدند و خودشان را به امیران دیلمی می فروختند و در نوجوانی وارد ارتش کرده می شدند.

همین امر پای عنصر تورک را در سرنوشت سیاسی و اجتماعی مردم نیمه غربی ایران زمین در دوران امارت دیلمیان گشود. امیران سامانی که مرکز حاکمیتشان شهر بخارا در ازبکستان کنونی بود نیمه شرقی ایران زمین را در قلمرو خویش داشتند. سرزمینهائی که اکنون کشورهای تاجیکستان افغانستان ،قرغیزستان ازبکستان و تورکمنستان را تشکیل میدهد را در قلمرو داشتند؛ و بر روی نقشه ایران کنونی، مرزهایشان برگرانه های شرقی و شمالی کویر پایان می گرفت.

 

برای خرید کتاب راهگشایان حاکمیت تورک بر ایران‌ زمین نسخه چاپی اینجا کلیک نمایید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

 

امیران سامانی اگرچه ایران دوست و ایران پرست بودند ولی جانشینان شایسته ای برای یعقوب و عمر لیث سیستانی نبودند تا برنامه های آنها را برای احیای شاهنشاهی دنبال کنند؛ ولی به سائقه آن که ایرانی و پارسی زبان بودند، همچون یعقوب لیث زبان پارسی را در دربارشان رواج دادند و تقویت کردند و ادیبان و شاعران و هنرمندان را در حمایت گرفتند.

نهضت فرهنگیئی که در زمان آنها در خراسان برپا شد در احیای فرهنگ ایرانی نقش بسیار سازنده ایفا کرد نیشاپور و سمر کند و بخارا و خوارزم به صورت مهمترین مراکز فرهنگی و علمی ایران در آمد و کارهای ارجمند و ماندگاری در زمینه های فرهنگی و ادبی و علمی به دست بزرگان فرهنگ دوست و میهن دوست ایرانی انجام شد که برخی از آنها در حد شاهکار بی مانند بود. حمایتی کہ امیران سامانی به فرهنگ و ادب ایران می کردند سبب شد که زبان ایرانی دوباره جایگاه شایسته اش را به دست آورد.

دوران سامانی دوران تلاش فکری ایرانیان خراسان در راه بازشناسی ایران و ایرانی به شمار میرود. در این دوران بزرگانی اهل اندیشه و ادب و علم و هنر در نیمه شرقی ایران زمین سر برآوردند که پس از خودشان برای همیشه مایه افتخار ایرانیان بوده اند و خواهند بود. در میان امیران سامانی امیر منصور اول جایگاه ارجمندی دارد.

در سطنت اوکہ سی سال دوام داشت خراسان و سغد به اوج شکوه رسید؛ در دربار او همیشه گروهی از بهترین نخبگان ادب و فرهنگ و علم و حکمت جمع بودند، و چون عموم اهل علم از بخششهای شایان او برخوردار می شدند علما و دانشمندان و اهل حکمت از اطراف و اکناف کشورهای اسلامی به خراسان سفر می کردند و در مجالس او شرکت می جستند. کتابخانه های بزرگ بخارا و نیشاپور در زمان او و پس از او تا پایان دوران سامانی مالامال از عموم کتابها در زمینه های گوناگون بود و چنان که نوشته اند برای استفاده از این کتابها اهل تحقیق از مصر و شام و عراق و سراسر ایران به این شهرها مراجعه می کردند؛ و چنان که این خلکان نوشته است در کتابخانه بخارا کتابهائی وجود داشت که در هیچ جای دیگر یافت نمی شد.

امیران سامانی به حکم برخورداری از آداب و رسوم و فرهنگ و عادات دیرینه ایرانیان و به سبب آن که از مذهب آزاداندیش و خردگرای معتزله پیروی می کردند، آزادی عقیدتی را به تمام معنی در قلمروشان رعایت می نمودند، و هیچ گونه موانع دینی و مذهبی که ما با آن آشنا استیم را بر سر راه خلاقیتهای علمی و فکری ایجاد نمی کردند.

اگر در زمینه ادب پارسی بزرگانی همچون رودکی و دقیقی و اسدی و فردوسی و بلعمی و بسیاری دیگر شکفتند در زمینه های علمی نیز بزرگانی همچون محمد ابن زکریا رازی ابونصر فارابی ابن سینا، ابوریحان بیرونی و محمد ابن موسا خوارزمی در مدارس بخارا و نیشاپور تحصیل کردند و در سایه آزادی همه جانبه ای که سلاطین سامانی فراهم آورده بودند رشد یافتند و به تمدن ایرانی شکوه بخشیدند.

دوران سامانی از یک سو دوران شکوفایی و رشد فرهنگ و تمدن ایرانی در خراسان و سغد و خوارزم و از سوی دیگر دوران پیدایش زمینه برای زوال اقتدار ایرانی در این سرزمینها بود؛ و این تناقضی بود که امارت سامانی در درون خویش پرورد علاقه شاهان سامانی به گسترش اسلام در میان تورکان ماورای سیر دریا و بیابانهای اطراف دریای خوارزم هجرت قبایل تورک به درون سرزمینهای درون قلمرو سامانی را تشویق کرد؛ و مرزی که از دهها سده پیش میان تورکستان و ایران کشیده شده بود از میان برداشته شد و خطر خزش جماعات تورک به درون ایران زمین را فراهم آورد.

 

 

دانلود کتاب راهگشایان حاکمیت تورک بر ایران‌ زمین