پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کتاب داستان ایرانی

.....................................................................................................

کتاب داستان شهری چون بهشت که توسط سیمین دانشور نوشته شده است.با جلد شومیز منتشر شده است. نویسنده بسیار معروف خانم سیمین دانشور متولد شده در هشت اردیبهشت هزار و سیصد داخل شیراز می باشد.و در سال هجده اسفند سال هزار و سیصد و نود خورشیدی داخل تهران است.او نگارنده و مترجم ایرانی و همسر جلال آل‌احمد می باشد و در بیشتر فعالیت های فرهنگی و اجتماعی همسرش حضور و همکاری داشته است. او اولین زن ایرانی می باشد که به طور حرفه‌ای در زبان فارسی داستان نگاشته است. اصلی ترین نوشته ی او داستان سووشون می باشد که نثری بسیار ساده دارد و به هفده زبان ترجمه شده است. سووشون از جمله پرفروش‌ترین نوشته های ادبیات داستانی داخل ایران به حساب می آید.

برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب داستان شهری چون بهشت تماس بگیرید

کتاب دریا هنوز آرام است که توسط احمد محمود نوشته شده است.با جلد شومیز منتشر شده است. نویسنده مشهور احمد اعطا با اسم ادبی احمد محمود چهار دی هزار و سیصد و ده در داخل اهواز از پدر و مادری دزفولی الاصل متولد شده است. نگارنده ی مشهور معاصر ایرانی بوده است. او را از یاران مکتب رئالیسم اجتماعی دانسته اند. مشهور ترین داستان او همسایه‌ها در زمره ی اثرها و نوشته های معروف ادبیات معاصر ایران شمرده شده است. شاید به این سبب بسیار خود را دزفولی دانسته است. در بعضی از اثرهای او همانند همسایه‌ها و مدار صفر درجه کلمات و جملاتی به گویش دزفولی دیده شده می باشد.

برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب دریا هنوز آرام است تماس بگیرید

دانلود کتاب داستان وقتی او را بردند که توسط معصومه دهنوی نوشته شده است.با جلد شومیز منتشر شده است.این اثر نمونه جمع آوری شده از داستانی که برگرفته از سیزده داستان کوتاه و بلند می باشد.

برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب داستان وقتی او را بردند تماس بگیرید

کتاب وقتی عاشقی که توسط فاطمه شباهنگ نوشته شده است.با جلد شومیز منتشر شده است. در تمام مدت علاقه داشتم در کنار او باشم. کنار آن کسی که یک عمر و زندگی تو قلبم است و فقط جایی که به چشمم می خورد جلوی در مدرسه بود. تا آن که دو سه سال گذشت و دیگه به هیچ وجه طاقت دوریشو نداشتم. آن وقت ها من داخل خونه کار میکردم و مامانم هم تو یه اتوشویی به کار اشتغال داشت. یه روز صبح تصمیم کردم برم دم در مدرسه. همون وقت که دانسته بودم از خونشون میاد بیرون. دیدمش که سوار ماشینش شد و به راه افتاد. هیچ تغییری نکرده بود. اون قد بلند و موهای قشنگ و چهره سفیدش همونی بود که چند سال قبل دیده بودم.

برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب وقتی عاشقی تماس بگیرید