دانلود کتاب جستارهایی از تاریخ بهایی گری در ایران اثر عبدالله شهبازی

در تهران نیز جمع قابل توجهی از یهودیان بهائی شـده وجـود داشـت . بعـدها، در دوره پهلوی، گروهی از ثروتمندترین خاندانهای یهودی- بهائی سراسر ایران در تهران مجتمـع شدند و شبکهای متنفذ و مقتدر پدید آوردند که در قلب آن خانـدان هـای آزاده، اتحادیـه، اخوان صفا، ارجمند، برجیس، برومند، جاویـد، حـافظی، حقیقـی، حکـیم، شـایان، صـمیمی، عزیزی، عهدیه، فیروز، لالهزار، لالهزاری، مؤید، ماهر، مبین، متحـده، متحـدین، مجـذوب، معنوی، ملکوتی، میثاقیان، میثاقیه، نصرت، وحدت، یوسفزاده برومنـد، یوسـفیان و غیـره جای داشتند.

در اواسط دوران سلطنت رضا شاه (1312) افرادی چون میرزا اسحاق خان حقیقی، یوسف وحدت، عبداالله خان متحـده، جـلال ارجمنـد و اسـحاق خـان متحـده 150 (یهودیان بهائیشده) متنفذترین سران جامعه بهائی تهران بودند. گروش یهودیان به بهائیت و تلاش برای تبدیل این فرقه به یک دین متنفذ جهـانی بـه ایران محدود نیست و در سایر کشورها، به ویژه در اروپـا و ایـالات متحـده آمریکـا، نیـز یهودیان و یهودیان مخفی (بهظاهر مسـیحی) بـه ایـن فرقـه پیوسـتند .

نامـدارترین ایشـان هیپولت دریفوس است. دریفوس نقش مهمی در گسترش و تقویت بهائیت ایفا نمـود. او در حـوالی سـال 1317 ق. بهـائی شـد و در سـال 1328 ق. در 70 سـالگی در پـاریس درگذشت. دریفوس در سال 1318 ق. به عکا رفت و مـدتی بـا عبـاس افنـدی بـود. شناخت نامهای بهظاهر مسیحی اروپاییان و آمریکائیان بهائیشده دشوار است ولی خانم این خانم نیز، چنانکه نام او 152 پولاک را نیز میشناسیم که بهائی شد و آسیه نام گرفت. نشان میدهد، به یکی از خاندانهای زرسالار یهودی (خاندان پولاک) تعلق داشت.

بر اساس چنین بستر و با اتکا بر چنین حمایتهایی است که بهـائیگـری در طـول بیش از یک قرن فعالیت خود در ایالات متحده آمریکا به سازمانی بسیار متنفـذ، هـم از نظر کمی و هم از نظر کیفی، در این کشور بدل شد. مرکز بهائیـان جهـان در آوریـل نظر کمی و هم از نظر کیفی، در این کشور بـدل شـد. مرکـز بهائیـان جهـان در آوریـل 1985 تعداد اعضای این فرقه در کل قاره آمریکـا را 857 هـزار نفـر اعـلام کـرده بخش مهمی از این گروه بهائیان ایرانی مهـاجر در سـالهـای پـس از انقـلاب 155 است.

اسلامی هستند و بخشی بهائیان ایرانی که در طول یکصد سال اخیر بهتدریج بـه ایـالات متحده و سایر کشورهای قاره آمریکا مهاجرت کردند. صرفنظر از جمعیت کثیـر بهائیـان آمریکا، باید به نفوذ این فرقه در نهادهای دانشگاهی و پژوهشی ایـالات متحـده آمریکـا نیز توجه کرد که به حاکمیت ایشان بر حوزه مطالعات ایرانی در ایالات متحـده آمریکـا انجامیده است. گروش زرتشتیان به بهائیگری بررسی که درباره نقش یهودیان در گسترش بهائیگری در ایران ارائـه شـد، در مقیاسـی محدودتر، درباره زرتشتیان بهائیشـده نیـز صـادق اسـت.

 برای خرید کتاب جستارهایی از تاریخ بهایی در ایران نسخه چاپی اینجا کلیک نماید و برای دانلود رایگان به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

 

مـوج گـروش زرتشـتیان بـه بهــائیگــری در حــوالی ســال 1919 مــیلادی رخ داد و از حــدود 250 نفــر زرتشــتی بسیاریشان رعایای ارباب جمشید جمشـیدیان، ثروتمنـد مقتـدر زرتشـتی، 156 بهائیشده، بودند و از روستاییان یزد و کرمان (روستاهای حسـینآبـاد و مـریمآبـاد و قاسـمآبـاد و غیره). این پدیده را میتوان به شکلهـای مختلـف تحلیـل کـرد و بـرای آن پایـههـای ولی در آن روزهـا انـدرکاران و آشـنایان بـا 157 دسـت اجتماعی و فرهنگی فرض نمود. سیاست مسئله را به گونهای دیگر میدیدند؛ عموماً نه آن را جدی می گرفتند نـه بـرای آن اصالتی قائل بودند.

برای نمونه، اعظام قدسی در خاطرات خود از دوران تـدریس در مدرسه سن لوئی تهران مینویسد: یک معلم انگلیسی بنام فریبرز که اصلاً زردشتی بود ولی بهائی شده بـود بـا مـن از نقطه نظر اینکه علاقمند به خط فارسی بود اظهـار دوسـتی و تقاضـا داشـت کـه خط تعلیم بگیرد. من هم حاضر شدم. این بود که در روزهـای مدرسـه ایشـان هـم چند دقیقه که سر کلاس من نبود به اصطلاح در زنگ تنفس تعلـیم مـی گرفتنـد... جستارهایی از تاریخ بهائیگری در ایران یکی از روزهـا وارد صـحبت مـذهبی گردیـد و خواسـت از درِ تبلیـغ بـا مـن وارد مذاکره گردد.

به ایشان گفتم: اگر میخواهید که من به شـما تعلـیم خـط بـدهم از این مقوله با من صحبت ننمائید، چون تمام اینها را از موسـس و غیـره مـی شناسـم. ولی شما حق دارید چون زردشتی بوده اید و حالا قبول این مسـلک را نمـوده ایـد. شما هم از نقطه نظر سیاسی قبول کرده اید. خندهای کردند و گفتنـد : آقـای میـرزا حسن! مثل اینکه شما خوب وارد هستید. در بررسی این پدیده با نقش ارباب جمشید جمشیدیان به عنوان حـامی اصـلی ایـن موج آشنا میشویم. ارباب جمشید از صمیمیترین دوسـتان اردشـیر ریپـورتر، رئـیس 9 شبکه اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران پس مانکجی هاتریا، بود و صـمیمیت میـان این دو تا بدان حد بود که برخی از دیـدارهای محرمانـه اردشـیرجی و رضـاخان در خانـه ارباب جمشید صورت میگرفت.

با توجه بـه ایـن پیونـد، اگـر تحـولات فـوق را بـه سازمان اطلاعاتی حکومت هنـد بریتانیـا و اردشـیر ریپـورتر منتسـب کنـیم بـه بیراهـه نرفتهایم. جایگاه ارباب جمشید در این ماجرا تا بدان حد است که عباس افنـدی مکـرراً بهائیان یزد و کرمان را به فرمانبری و اطاعت از او امر میکند. بهنوشته حسن نیکو، بهائیان هندوستان «همگی زردشتی ایرانی هسـتند کـه از دهـات یزد و کرمان بهعنوان چایفروشی در بمبئی مجتمع شدهاند و آنان نیـز ماننـد کلیمـیهـا... همان تعصب زردشتی را قدری کمتر از یهود یان دارند و دو سه نفر مسلمان که در بمبئـی از جملـه 162 هستند در اکثریت آنها مستهلک شده مخصوصـاً بـه آن هـا راه نمـیدهنـد.» کمکهای الیگارشی ثروتمند و مقتدر پارسی به فرقه بهائی بایـد بـه اراضـی وسـیعی در شهر دهلی اشاره کرد که پارسیان بـه بهائیـان اهـدا کردنـد و در آن بنـای باشـکوه معبـد لوتوس (نیلوفر آبی) ایجاد شد. این معبد یکی از اماکن مهم و مشهور شهر دهلـی اسـت و هر روزه هزاران تن بازدیدکننده دارد. صبحی مهتدی مینویسد: این را هم بدانید که من با مردم هیچ کیش و آئینی دشمنی ندارم ...

ولی با ایـن گروه که به دروغ و از روی ریو خـود را بهـائی نامیـده و مـن آن هـا را جهـود میخوانم دل خوش ندارم زیرا اینها در سایه این نام کـه مـردم اینهـا را یهـودی ندانند کارهای زشت بسیار کردهاند که زیانش به همه مردم کشور رسیده اسـت. گرانی خانهها و بالا بردن بهای زمـین هـا و سـاختن داروهـای دغلـی و دزدی و گرمی بازار ساره خواری و بردن نشانههای باستانی به بیرون کشور و تبهکـاری و ناپاکی و روائی بازار زشتکاری و فریب زنان ساده به کارهای ناهنجار همه با دست این گروه است که از نام یهودی گریزان و به بهائیگری سرافرازند.

صبحی نمونهای از این دغلکاریها را چنین شرح میدهد: چند سال پیش به هر نیرنگی بود یـک جهـود هبـائی را بـه نـام عزیـز نویـدی در دادگاه ارتش آوردند. آنگاه برای زمینهای قلعه مرغی، که در دسـت هواپیمـایی بود، دادمند تراشیدند و نیرنگ ها به کار بردنـد تـا بیسـت میلیـون از کیسـه ارتـش بیرون کشیدند و به دست چند تن بهائی دادند که ب رای شوقی [رهبـرفرقـه بهـائی] بفرستد. بهائیگری و تروریسم آیتی از نظر قساوت و شجاعت بهائیان را مشابه با یزیدیان کردستان میدانـد و خلـق و خوی ایشان را چنین توصیف میکند : دارای اخلاقی خشن بوده، سخت دل و کینه جو ولی متظاهر به مهـر و محبـت و نیـزدر شـجاعت ایشـان گفتگـو رفتـه، اغلـب برآننـد کـه از ایـن سـجیه پسـندیده محروماند به قسمی که تا مقاومت ندیده اند نهایت پردلی را اظهار می دارند ولی به محض اینکه به مقاومتی برخوردند میدان خالی کرده عقبنشینی میکنند. این قساوت را از اولین روزهای پیدایش بابیگری در میان اعضای این فرقه میتـوان دید. بهنوشته فریدون آدمیت، بابیها در جریان شورشهـای خـود در دوران ناصـری

 

 کتاب تاربخ بهائی گری در ایران

دانلود کتاب جستارهایی از تاریخ بهایی گری