پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

معرفی رمان

 

 

معرفی کتاب ثریا در اغما اثر اسماعیل فصیح

قصه به این شکل آغاز میشود که جلال آریان که در شرکت نفت ایران کارمند است مجبور میشود در حین جنگ تحمیلی به پاریس برود.ثریا که بیست و سه ساله است به سبب یک اتفاق از دوچرخه می افتد و به زمین میخورد و به عارضه مغزی دچار میشود و در کل قصه روی تخت خوابیده است.

جلال که از میان جنگ و خمپاره به سرزمین عشاق رفته در بیمارستان خودش را منفعل میبیند و کاری از دست کسی جز دعا کردن ساخته نیست.و مادرش در تهران که دچار قحطی شده منتظر تلفن است تا خبری از فرزندش بشنود‌.و جلال که مجبور است در پاریس بماند به سبب دوستانی که دارد و سایر کسانیکه به پاریس مهاجرت کرده اند پا به فضای روشنفکری میگذارد که در کافه های پاریس دیده میشود‌.

قسمتی از کتاب:بخاطر رضای خدا!چه مرگتونه؟نمیتونین فکر کنین که مشکلات دیگه ای هم وجود داره؟. انسانهایی که نویسنده از طریق جلال با خواننده آشنایشان میکند کسانی هستند که از کشوری که انقلاب کرده فرار کرده اند و در روزهایی که ایران وقایع خوبی را تجربه نمیکرد تصمیم به فرار گرفتند.

 

و کسانی هم بودند که چون از جنگ هراس داشتند مال و اموال خود را جاساز نموده و به شکل زمینی از ایران فرار کردند تا گرفتار بمب های صدام نشوند.با خود میگفتند جوانهایی که کله شان باد دارد باید بمانند و ما برای جنگ مناسب نیستیم.

اینها رفتند و در رزوهایی که کشورشان چشم به یاری آنها داشت ایران را تنها گذاشتند.ثریا همچنان در اغما است و کسی نمیتواند کاری انجام دهد و همه منتظر هستند تا ببینند چه اتفاقی می افتد.اما میتوان احتمال داد که ثریا نماد دنیای سراسر فلسفی نویسنده است،دنیایی که به کما رفته،روزهایی که همه شبیه هم هستند و همه دنبال هیچ و پوچ میروند و کوشش بیهوده میکنند و هیچ علامتی از هشیار بودن دیده نمیشود‌.

یک جهان در هم ولی این در هم بودن در مقایسه با هرج و مرج روزهای آغاز جنگ در تضاد است.در وطن بمب و خمپاره است و جنگ بر سر مشتی خاک ولی در این ور آب جامعه ای کوچک دیده میشود و یک سری روشنفکر.و اکنون جلال بین این دو جهان که تفاوت های بسیاری با هم دارند گرفتار شده است.

یک جهان منجمد و بی روح.نه میتواند برود و نه انگیزه ای برای فرار دارد.بین بد و بدتر گرفتار شده و نمیداند به چه شیوه ای مغزش را آرام نماید‌.این رمان قبل از اینکه درباره جنگ صحبت کند از یک زاویه جدید اوضاع را بررسی کرده است.از نگاه کسانی که در شرایط دشوار تصمیم گرفتند که بروند.و اکنون خواننده باید قضاوت نماید که در لحظه خودش را جای آن افراد تصور کند که اگر من در آن دوره بودم رفتن را برمیگزیدم یا ماندن را!.

معرفی کتاب فریدون ۳ پسر داشت اثر عباس معروفی

این کتاب یکی دیگر از کتابهای معروفی است که‌ مجوز چاپ نگرفته است.و علتش هم مشخص است و خواننده با مطالعه قصه متوجه علت چاپ نشدن کتاب میشود.

نویسنده ابتدا این رمان را در فضای مجازی به شکل رایگان قرار داد و تصمیم انجام این کار پس از این که رمان برای چاپ در ایران باید موارد زیادی از آن اصلاح میشد به ذهن نویسنده رسید سرانجام این رمان در سال دو هزار و چهار توسط انتشارات گردون در آلمان چاپ شد و در سال دو هزار و شانزده توسط سوزانه باغستانی به زبان آلمانی ترجمه شد و توسط نشر گیلده در آلمان چاپ گردید.

این رمان از همه لحاظ مورد تایید منتقدان آلمانی بود و نقدهای معتبر برای این رمان نوشتند.تریانف نویسنده آلمانی که مدت های زیادی است بر روی موضوع مهاجرت تحقیق میکند درباره این کتاب گفته بسیار کم‌ دیده شده یک نویسنده به این شکل و بسیار زیبا و استادانه رنج ناشی از تبعید را به تصویر بکشد.

معرفی کتاب کاج ها وارونه اند اثر سامان نورایی

این کتاب اولین اثر نویسنده است نویسنده ای که علی رغم اینکه تجربه زیادی ندارد و تازه کار محسوب میشود ثابت کرد با ذهن خلاقی که دارد این توانایی را دارد برای خوانندگان جهانی با تجربیاتی جدید بیافریند‌.جهانی که از تخیل و واقعیت تشکیل شده است.و فراتر از توقع خواننده از رمان ایرانی است.شخصی به اسم رهام همراه با یک گروه تحقیق و تفحص به انگلیس که درگیر جنگ است میرود با این هدف که درباره آثار ادبی قدیمی ایرانی کاوش انجام دهد.

ولی زیاد طول نمیکشد که به سمت یک روستای کوچک کشیده میشود و دوباره با خاطرات دردناک سابق زندگیش درگیر میشود‌.اتفاقات قصه در قرن۲۰ و در میان جنگ جهانی دوم جریان دارد و یک کاوشگر با یک هیئت تحقیقاتی به انگلستان رفته و در پی یک مینیاتور به یک روستای تقریبا خرابه میرود.سیر قصه مغز خواننده را مشغول مینماید و سبب میشود برای فهمیدن اینکه چه چیزی اتفاق می افتد به صفحه های بعد برود.

معرفی کتاب بانوی پیشگو-مارگارت اتوود
بانوی پیشگو سومین رمان اتوود است که در سال ١٩٧٦‌ منتشر می شود، زمانی که با اثر پرفروشش، بقا، درباره ادبیات کانادا در کشورش به شهرت رسیده است و آثار داستانی اش دیگر کم کم مخاطب غیر کانادایی هم دارد. خوانندگانی‌ که‌ در سرزمین «مادر»، انگلیس، و سرزمین «همسایه»، آمریکا، نوشته های او را می خوانند. می توان گفت اهمیت این رمان یکی همین است که نمادی مهم از گذار اتوود از‌ رمانهای‌ مبتنی بر واقعیت بلافصل زمان و مکاندار کانادایی با خوانندگان کانادایی در ابتدای دهه هفتاد به رمانهای گمانه زن قرن بیست و یکمی او با‌ خوانندگانی‌ در سراسر جهان است. در‌ واقع‌، رمان شروع دوره بیست وپنج ساله ای است که در آن اتوود هویت کانادایی را از زوایای گوناگون و در ژانرهای متفاوت و در قالب های‌ شعر‌، داستان، و غیر داستان می‌ کاود‌. کاوشی که هم به مذاق منتقدان آکادمیک خوش می آید و هم باب طبع خوانندگان عام است. و داستان هویت هم البته همین است.
هویت مفهوم ناآشنایی نیست. گاه پرسش های تکرار‌ شوندهای‌ است که طراوت خود را از دست نمی دهد و در هر برهه زمانی و مکانی برای شان جواب هست ؛ جوابهایی که دیدگاههای متنوع فلسفی، اجتماعی، روان شناختی، و سیاسی می سازند. از‌ کجا‌ آمده‌ام؟ به کجا‌ می روم؟ اینجا کجاست؟ همین پرسش آخر است که در بستری پسااستعماری اهمیت می یابد.
پاسخ پرسش هایی‌ چون من کیستم، تو کیستی، و اینجا کجاست، به هم گره می‌ خورد‌. این‌ را نورتراپ فرای (Northrop Frye) درباره کانادا گفته است که قاعدتا درباره مکان‌های دیگر هم صدق می کند. کانادا کشوری مهاجرپذیر است. آدم هایی کانادایی اند که ریشه های آنان جای دیگری است. در سنین مختلفی به این کشور آمده و در نسبت بین‌ هویتی که داشته اند و هویت اکتسابی به این پرسش خودآگاهتر شده‌اند. علت دیگر سرزمین کاناداست که طبیعتی سخت دارد و کنار آمدن با آن ساده نیست. بزرگ است. بسیار بزرگ است. اما‌ در‌ همه جای آن زندگی انسانی نمی تواند ریشه بگیرد. سرد است. چغر است. همین است که فرای می گوید یک کانادایی که از خود می پرسد من کیستم، پاسخ پرسش‌ خود‌ را بیش از هر چیز در جواب به این سؤال می یابد که اینجا کجاست؟ اما آیا همین سؤال به ظاهر ساده نمی تواند برای هر بشری‌ در‌ کره خاکی پیش آید؟
آدمهای محوری آثار اتوود زنانی هستند سرگشته و در رمان بانوی پیشگو، شخصیت اصلی زنی است به نام جون فاستر که می نویسد. حس تعلق‌ ندارد‌ به‌ خود، به دیگری، و به سرزمینش‌. یا‌ اگر‌ دارد چنان آزارش می دهد که ترجیح می دهد نداشته باشد. حس سرگشتگی هراس می آورد. هراس وا می داردش به‌ دروغ‌، وا‌ می داردش به فرار. فراری که البته بی‌‌بازگشت‌ نیست. بدون تردید بازگشت دارد. در این رفت و برگشت است که جون خود را کشف می کند، دیگری را‌، و سرزمینش‌ را‌. ثمره این کشف ها ساخت چیزی است. ساختمانی ساخته می‌ شود که می توان هویت نامیدش.