جاده بی رنگ نوشته پروانه اشرفی
توضیحات
صداي زیبای او يك اتفاق بسیار جالب بوده است ، اتفاقي بس بزرگ ! انگار از دنياي گل آلوده انسانها كناره مي گرفتم . با خود گفتم : اي صداقت بزرگ ، خود را نثار من كن ! هنگامي كه تنهائي بر من چيره مي شد ، سراسيمه بسوي او مي شتافتم . او مرا مي فهميد عاشقانه با من سخن مي گفت و من راز زندگي را در او مي يافتم . از خيابانهاي شلوغ مي گريختم و خود را كنار تو مي جستم . او صميميت را به من هديه كرد . دوستي را به من آموخت و همراه او خود را در ميان شما ديدم .
نظرات
برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.