در کتاب بسیار جالب غرب چه خبر؟ نمونه جمع شده ای است از گزارشها و یادداشتهای کوتاه و بلند ایرج هاشمیزاده (معمار، نویسنده و مترجم ایرانی ساکن اتریش) درباره موضوعات مختلفی که نقطه مشترکشان ارتباط با غرب است. رویدادی که در غرب اتفاق افتاده، یا موضوعی که با غرب مرتبط است. در این میان، ایران نیز همواره جایگاه خاصی دارد که نویسنده به آن پرداخته است. هاشمیزاده این گزارشها را در طول هجده سال (از 1370 تا 1388) نگاشته است و کتاب حاضر، گزیده ای از آنها را پیش روی خواننده قرار میدهد. کتاب در 9 فصل تدوین شده است: جامعه و فرهنگ؛ دانش؛ هنر؛ معماری؛ ادبیات، کتاب و کتابگزاری؛ مطبوعات؛ تاریخ؛ یادها؛ از هر دری. اغلب یادداشتها مختصر، متنوع، پراطلاع و خوشخواناند. برای نمونه، بخشی از اولین گزارش کتاب، دربارة قهوهخانههای قدیمی شهر وین، در پی میآید: قهوهخانههای قدیمی ویناز اسکار وایلد کمک میگیرم که میگوید: «اگر میخواهید به فرهنگ کمک کنید، قهوهخانه بسازید.» فضايی را پيش چشم خود مجسم کنید که صدها سال پیش، دست پرتوان معماری ــ زمانی که هنوز ماشین غولپیکر صنعت همة معیارهای زیبای زندگی را بر هم نریخته بود ــ با حوصله و اتکا به اندوختة زیباييشناسی خویش، گوشه به گوشة فضايی را از حجم گرفته تا میز و صندلی و پوشش زمین و میز بيليارد و کارد و چنگال و لیوان و فنجان قهوه با دست پرقدرتش به روی کاغذ ترسیم میکرد. مالک فضا، اين طرحها را چون ورق زر میگرفت و با کمک جمع پرشماري هنردوست و هنرپرور، از معمار گرفته تا نجار، اين کاخ کوچک هنر، يعني قهوهخانه را برپا میکرد. قهوهخانه مکانی است برای توقفي كوتاه در جريان تلاش روزانه. میعادگاهی است برای مردم کوچه و بازار که چند دقيقه یا ساعتی، فارغ از غم و غصههای زندگی، با خود خلوت كنند. خلوتگاهی است برای جماعت کتاب به دست و کتاب به بغل که اینجا و آنجا به نام روشنفکر و انتلكتوئل، گاه چراغ نورافشان و گاه مزاحم آرامش جامعهاند! قهوهخانه پاتوقی است برای تبادل نظر و گفتوگوها. اطاقنشیمنی است که میتوان در گوشهای نشست، چای و قهوه سفارش داد، در انتظار محبوب، هیجانزده به عقربههای کندروی ساعت نگاه کرد، يا به انتظار دوستی نشست، با او دل داد و دل گرفت، از گرانی گله کرد، از رمان تازة پشت ویترین کتابفروشيها سخن گفت، روزنامههای روز را ورق زد، رونوشت قراردادی را که قرار است به امضا برسد مرور کرد، یادداشت برداشت، یادداشتی را دوباره خواند. یا بر صندلی راحت قهوهخانه تکیه داد و گذر عمر را تماشا کرد. دست آخر پيشخدمت را صدا زد، پول قهوه یا چای را پرداخت، انعامی ــ بسته به خوشرويی و بداخمی پيشخدمت ــ روی میز گذاشت یا نگذاشت، و قهوهخانه را ترک كرد و دوباره در اوج پرشتاپ زندگی جاری شد. * فرهنگ اروپا را بدون قهوهخانه نمیتوان به تصور آورد؛ در اینجا زندگی در قهوهخانهها جاری است. معماری، هنرهای تزيینی و تجسمی، ادبیات و سیاستِ زمان را میتوان در قهوهخانههای وین جستوجو کرد. قهوهخانههای وین و بهخصوص قهوهخانههای قدیمی آن پاتوق هنرمندان، سیاستمداران، روشنفکران، دانشجویان، عشاق، بیکاران، روزنامهخوانان، روزنامهنگاران، پیرمردان و پیرزنان بازنشسته، بيلياردبازها، شطرنجبازها و ورقبازهاست. یکی از چند ويژگي بارز قهوهخانههای قدیمی وین، روزنامه است؛ قهوهخانة بدون روزنامه، همچون غذای بدون نمك و فلفل است. وقتی وارد قهوهخانه میشوید، در گوشهای روزنامههای روز در آویز روزنامه، به شمای تشنة خبر سلام میگویند. تعداد روزنامهها بسته به شهرت و قدمت قهوهخانه متفاوت است. کم نیستند قهوهخانههايی که حدود 40 تا50 روزنامه و مجلة روز از اشپیگل آلمانی گرفته تا لوموند فرانسوي و تمامی روزنامههای مهم اروپايی را مشتركاند و شما با نشستن در گوشة قهوهخانه و با پرداختن قیمت یک فنجان قهوه میتوانید ساعتها مفت و مجانی اخبار و تفسیرهاي سیاسی روز را از دهها روزنامهنگار و مفسر سیاسی راست و چپ و میانه و سبز و سرخ و سیاه(!) بخوانید و با سبک و سنگينكردن تمامی آنها برای خود تصویری از جهان مجسم کنید. یکی دیگر از مشخصات قهوهخانههای قدیمی وینی (که زمانی تعدادشان به 400 باب میرسید و با هجوم سرمایههای بانکی و شرکتهای بیمه، اکثر آنان مبدل به شعبههاي بانک و دفاتر بیمه شدند) مبلمان قدیمی است. این مبلمان اکثراً از میز و صندلیهای میشائیل تونِت است، که جدا از قيمت سرسامآور و موج نوستالژی کنونی، فوقالعاده مرغوب و زيبا هستند. صندلیهای چوبی و چرمی تونِت، اسکلت قهوهخانههای قدیمی وینی است. یک قهوهخانة قدیمی در وين بدون مبلمان تونِت تصورناپذير است. ادبیات، شعر و نقاشی، قدمهای اولیة خود را برای رفتن به میان تودهها، از قهوهخانة وینی آغاز میکنند. قهوهخانهها علاوه بر آنکه پاتوق دائمی هنرمندان هستند، معرفی آثار جدید آنان را نیز سرلوحة برنامة خود قرار دادهاند و نویسنده یا شاعر در حضور علاقهمندان و در کنار فنجاني قهوه یا چای، با خواندن فصلی از کتاب یا شعر خود، تولد اثر جدیدش را به دنیای هنر اعلام میکند. نقاشان جوان، اكثراً با استفاده از فضای زیبای قهوهخانههای قدیمی، آثار خویش را در قهوهخانهها به نمایش میگذارند. قهوه همیشه در یک سینی کوچک چهارگوش سرو میشود. درون سینی فنجان قهوه، لیوان آب و قاشق قهوهخوری روی لیوان (شکم قاشق رو به پايین) است. اگر در قهوهخانهای قهوه سفارش دادید و پيشخدمت فنجان قهوه را بدون لیوان آب برایتان آورد، بهتر است ديگر به آنجا پا نگذاريد! میگویند قدیمها، 300 سال پیش، زمانی که ترکان عثمانی دروازههای وین را برای بار دوم با خفتوخواری ترک گفتند، اتریشیها در کنار خیمه و خمپاره، دانههای قهوهای رنگی روی زمین يافتند، به طعم خوش آن پی بردند و قهوه و قهوهخانه در وین پا گرفت و خانگی شد. آنزمان وینیها فقط قهوة ترک را میشناختند و با لیوان آبی، ذرات آرد قهوة بین دندانها را میشستند...