کتاب تهران خیابان آشیخ هادی اثر احمد شاملو
در این کتاب اشاره شده است به نامه های احمد شاملو به ع.پاشایی در برخی نامههای این کتاب ، شاملو از روزگار شاکی است و ناسزا میگوید و در برخی دیگر از اوضاع روزمرهاش به نیکی یاد میکند. مثلاً در نامهای به من نوشته است فلان کتاب را برایم پست کن یا قدری پول برایم بفرست. در واقع کتاب «خیابان آشیخ هادی» آینه سختیها و فرازهایی از زندگی این شاعر است. این نامهها میتوانند گوشههایی از دغدغههای شاملو را نشان بدهند. اغلب این نامهها ، نامههاییاند که شاملو در سفرهایش برایم نوشته و کم و بیش همه نامهها به زندگی روزمره او و دغدغههایش میپردازند و وجه ادبی چندانی ندارند. نامهنگاریهای میان شاملو و ع.پاشايي از نیمه دهه ۵۰ آغاز میشود و تا سالهای پس از انقلاب هم ادامه مییاید. شاملو در نامهای به تاریخ ۱۴ مارس ۱۹۷۷ برای پاشایی نوشته است : «در باب اینجا باید عرض کنم برخلاف تصور من که فکر میکردم اینجا کسی ما را نمیشناسد و تحویلمان نمیگیرد ، دانشگاهها و محافل دیگر ، مثلاً انجمن بینالمللی قلم، در همان روزهای اول شماره تلفن کریمی را پیدا کردند و زنگ زدند و اظهار محبت و دعوت و غیره شروع شد. «آرتور میلر» تلفن کرد و قرار دیداری داریم برای فردا. از تگزاس تلفن کردند و مرا برای جلسه شعرخوانی «فستیوال بینالمللی شعر» که از ۱۲ تا ۱۵ آوریل در شهر آستین برگزار میشود ، دعوت کردند و نیز برای شرکت در سمینار ترجمههای زبانهای خاورمیانه و غیره. بهزودی خبرهای بسیار خوب برایت خواهم نوشت. بیش از این حوصله نوشتن ندارم ...»