کتاب واژه نامه فلسفی و کلامی آثار منثور ناصر خسرو اثر فاطمه حیدری
به هر روشی که بشنیدم ز دانش نشستم بر در او من مجاور نماند از هیچگون دانش که من زان نکردم استفادت بیش و کمتر نه اندر کتب ایزد مجملی ماند که آن نشنیدم از دانا مُفس�'ر همان ناصرم من که خالی نبود ز من مجلس میر و صدر وزیر نخواندی به نامم کس از بس شرف ادیبم لقب بود و فاضل دبیر به تحریر اشعار من فخر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر ...ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینههای ادب و فرهنگ ما محسوب میگردند. او در خداشناسی و دینداری سخت استوار بودهاست، و مناعت طبع، بلندی همت، عزت نفس، صراحت گفتار، و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است. ناصر در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است، و از سلطان و امیر ترس ندارد، شعر و کلام او سحر حلال است. او شکار هوای نفس نمیشود، او به یمگان از پی مال و منال نیامدهاست و خود یمگان هم جای مال نیست. او بنده روزگار نیست، چرا که بنده�" آز و نیاز نیست، این آز و نیازند که انسان به درگاه امیر و سلطان میآورند و میمانند. ناصر جهان فرومایه را به پشیزی نمیخرد. (از زبان خود ناصر خسرو). او به آثار منظوم و منثور خویش مینازد، و به علم و دانش خویش فخر میکند، اینکار او گاهی خواننده را وادرا میکند که ناصر به یک شخص خود ستا و مغرور به خودپرست قلمداد کند... عمر دراز ناصر در يكي از ادوار پرسانحه و دشوار و بغرنج تاريخ ايران گذشته است. پنج سال پيش از تولد ناصر بود كه محمود سبكتكين بر سامانيان غلبه يافت و بدينسان دوران سلسلههاي ايراني از قبيل طاهريان، آل محتاج ، صغاريان، زياريان، ديلميان، سامانيان، مأمونيان، فريغونيان، سيمجوريان و غيره كه از اوايل قرن سوم در نواحي شرقي و شمالي ايران حكومت داشتند و غالباً خلافت از آنان نگران و رنجيده خاطر بود و در كار تذليل آنان ميكوشيد پايان يافت. غلبهي محمود سبكتكين مورد علاقهي كامل خلافت بغداد بود كه از سال 365 هجري و استقرار خلافت فاطميان در قاهر ه سخت گرفتار هراس بود و ميكوشيد تا آنچنانکه در مكتب سياست ايران و بيزانس آموخته بود از تناقضات قومي و نژادي اقوام مغلوب براي حفظ خود استفاده كند. همانطور كه ايرانيان در ميان عرب از اختلاف اشرافيت عرب (بنيهاشم، بنياميه، آل عباس و آل علي و فاطمه) استفاده ميكردند، خلافت عباسي نيز بر ضد ايرانيان تكيهي بر تركان را صواب ديد و تركان نيز در اثر قدرتي كه به هم زده بودند در واقع اين تكيه كردن را ، بر خلافت ، تحميل كردند...