کتاب اسطوره شناسی آسمان شبانه اثر شروین وکیلی
رمزگشایی صورتهای فلکی ...محتوای سخنم این بود که صورتهای فلکی دوازدهگانه که به ۱۲ ماه منسوب شدهاند، خاستگاهی ایرانی دارند و در بابل صورتبندی شدهاند و بعدتر به یونان و مصر منتقل شدهاند. همچنین تفسیری در مورد برخی از این نمادها به دست دادم. سخنرانی با بازتاب و انعکاس چشمگیری روبرو شد و هنوز که هنوز است کسانی برایم نامه مینویسند و در مورد آن پرسش میکنند. این گفتوگو باعث شد پرسشهایی که در مورد صورتبندی علم اخترشناسی جهان باستان داشتم را جدیتر بگیرم. در نتیجه کتابی فراهم آمد که هم تاریخ نجوم و چگونگی تکوین و تکاملش در زمینهی ایرانی را به دقت شرح میداد و هم خاستگاههای اساطیری و دینی نجوم جهان باستان را روشن میکرد و به خصوص مبانی اعتقادی و رمزپردازی مهرپرستانهی صورتهای فلکی را روشن میساخت. کتاب در واقع یک تاریخ تحلیلی ظهور و تکامل علم نجوم در جهان باستان هم هست، اما اسمش را اسطورهشناسی گذاشتم؛ چون وزنهی دستاوردهای من در این زمینه در کتاب سنگینتر بود. نتایج مربوط به تاریخ نجوم را پیش از این کتاب دیگران هم گفته بودند و من جز چند نکته چیزی به آن نیفزودهام... هر كس كه به آسمان شبانه نگريسته باشد شكوه و عظمت ستارگان و خردي و ناچيزيِ خويشتن را در برابر پيچيدگي آن دريافته است. امروز وقتي ما به آسمان مي نگريم به ماهيت ستارگان و فيزيك كهكشان ها آگاهي داريم و از اين رو تصويري تكان دهنده از هستيِ پهناور و شگفت انگيز، در برابر خويش مي يابيم. چنين مي نمايد كه از همان آغاز، مردمان در رويارويي با آسمان شبانه و زيبايي خيره كنندهء ستارگان، واكنش رواني اي مشابه را از خود بروز داده باشند. مردمان جهان باستان به درك امروزينِ ما از بافتار ستارگان و فضا دست نيافته بودند، اما تصوير اساطيري و ساده شدهء عصر خويش را از سپهر فرازِ سرشان در ذهن داشتند. تصويري كه به تعبيري اخترفيزيك و اخترشناسي امروزين ما نيز نسخه اي از آن و دنباله اي از آن محسوب مي شود. ايرانيان باستان جهان را گرد و هموار چونان بشقابي مي پنداشتند. نزد آنان آسمان نه فضاي بي پايان بلكه ذاتي سخت داشت و همانند خر سنگي از الماس جهان را چون پوسته اي در ميان گرفته بود. زمين در حالت اصلي مسطح و نه دره اي داشت و نه كوهي، و خورشيد، ماه و صور فلكي بر فراز زمين در حالت نميروز ايستاده بود و همه چيز سرشار از آرامش و هماهنگي بود. اسطوره اي با نام ميترا نقطه ثقل آسمان و ستارگان بوده است، و از ديد ناظر زميني همه ستارگان و صورت هاي فلكي بر گرد او مي چرخيدند، ميترا را سامان دهنده هستي، و برقرار كننده و پاسبان قانون، و هنجار كيهاني و نظام حاكم بر جهان، و بعدها او را ايزد روشنايي و راستي و پيمان و حتي محبت مي دانستند...