کتاب دیروزهای ما اثر ناتالیا گینز بورگ
رمان در آغاز درون يك خانوادهي مادر مرده شروع ميشود. تمركز ماجراها بر روي پدر است كه با مرگ پدر، برادر بزرگتر مركز اصلي همهي اتفاقات شده و اين روند به تدريج روي اعضاي خانواده پخش ميشود. در آخر همه چيز متوجه كوچكترين خواهر ميشود و اتفاقات زندگي اوست كه نيمهي پاياني كتاب را ميسازد. داستان از كمي قبل از جنگ جهاني دوم در ايتاليا شروع ميشود و پدر كه مخالف سرسخت فاشيسم است از كارش كناره گرفته و پنهاني مشغول نوشتن كتابي رسوا كننده عليه فاشيسم است. باقي قضاياي كتاب نيز در گير و دارِ همين قضاياي سياسي ميگذرد تا به پايان جنگ و سقوط فاشيسم ميرسد. اين كتاب را جزو ادبيات نئورئاليستي ايتاليا دسته بندي ميكنند. اين سبك از همان سالهاي جنگ جهاني دوم ابتدا در سينما ظهور كرد و به ادبيات كشيده شد و حدود يك دهه در اوج بود. نويسندگان نئورئاليست معمولن داستانهاي شسته رفته و از پيش تعيين شده را كنار ميگذارند و يا حداكثر سراغ طرح يك موقعيت دراماتيك ميروند. به نظرم اين رمان هم مثل خيلي از رمانهاي خوبِ ديگر ادبيات ايتاليا، بين آثار ديگر گم شده و كمتر ديده شده است. «منوچهر افسري» كتاب را از ايتاليايي به فارسي برگردانده است. ترجمهي خوب و رواني از كار درآمده و خيلي از عبارتهاي عاميانه را با عبارتهاي عاميانهي معادلشان در زبان فارسي جايگزين كرده است كه نتيجهي كار زيبا از آب در آمده. جناب منوچهر افسري از مترجمان قديمي و خوش سليقهاي است كه آنطور كه از خبرها متوجه شدم كار ترجمهي ادبي را كنار گذاشته و به ترجمه در زمينهي معماري مشغول است.