پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

زیبای گمنام

موجود
100,000 تومان
برگشت به مجموعه: کتاب رمان

زیبای گمنام نوشته ژول ماری
توضیحات

کتاب زیبای گمنام اثر ژول ماری

کتاب های ژول ماری

کتاب داستان زیبای گمنام نوشته ژول ماری برن يكی از نواحی انبرديكی از سرزمينهای بد آب و هوای فرانسه است كه دارای استخرهای زياد وجويبارهای فراوان و مرداب های متعفن ميباشد. صدای زنگهای كليسای متوبك يكی از كليساهای قديمی قرن دوازدهم در فضای برن طنين انداز است.برخلاف ساير روزها امروز هوايی بی نهايت خوب و كوچكترين ابری در آسمان ديده نمی شد.در بزرگ كليسا باز می شود،درشكه ها دركنار پلكان كليسا متوقف شده و كم كم همراهان عروس به دور هم جمع میشدند. مارسلين دو منتسكور دختر زيبای كنت دومنتسكور كه يكی از افراد قديمی و سرشناس اين سرزمين است با پير بوفور عروسی خواهد كرد،اما اين كه پيربوفور كيست؟كسی اورا نمی شناسد فقط اطلاعاتی كه راجع به اين عروسی در دست ميباشد اين است كه موقعی كه مارسلين برای تغيير آب و هوا و گذرانيدن دوره نقاهت به سوييس رفته بود در آنجا پير بوفور اورا ملاقات كرد. صدای زنگ های كليسا عموم اهالی را از عروسی آگاه ميكرد.آفتاب ،گلها،سبزه ها به شادمانی عروس و داماد لبخند می زدند،معذلك عروس محزون و غمگين به نظر ميرسيد. موقعیكه موكب عروس از پلكان كليسا بالا ميرفت اهالی دهكده يكديگر با با نگاه تعجب آميزی می نگريستند،عروس لباس سياه در بر داشت،هشت روز قبل كنت دومنتسكور وفات يافته بود و چون تمام وسايل عروسی تهيه شده بود.روز جشن عقب نيافتاد. كنت در موقع مرگ خود به عروس و داماد گفته بود در كار شما كوچكترين تغييری نبايد رخ دهد،فراموش نكنيد كه بوسه های گرم غم و اندوه شما را زايل خواهد ساخت،كنت در حال احتضار دست های پيربوفور را در دست گرفته در كمال آهستگی گفت: _اگر اين انتخاب شما خوب باشد در زندگی خوشبخت خواهيد بود.اگر،اگر. بوفور چون بی اندازه منقلب بود به اين كلمه توجه نكرد. _لباس سفيد فقط زيور عروس نيست بلكه زيور دختران جوان نيز می باشد. مرگ كنت تأثيری در روحيه ی مارسلين نكرد و در پوشيدن لباس عزا سماجت زيادی خرج داده،گفت: _عروسی خود را عقب نخواهم انداخت ولی برای احترام پدرم روز عروسی لباس سياه در برخواهم كرد. چون بوفور مارسلين را زياد دوست می داشت اعتراضی نكرد،مدعوين فقط شهود و چند نفر از خانواده عروس بودند.مارسلين قد متوسط و موهای خرمايی داشت،صورتش كمی رنگ پريده و چشمانش سياه و نافذ بود،مارسلين تاج گل و تاج بهار نارنج و حتی كوچكترين آرايشی نداشت.دخترهای دهاتی برای تماشای عروس جمع شده بودند و آهسته اين جمله بين آنها تكرار ميشد: _عروس مثل بيوه ها است. اتفاقاً راست ميگفتند،مارسلين بيوه بود ولی او در عزاداری پدرش لباس سياه تن نكرده بلكه برای از دست دادن گوهر گرانبهای عفت بود. تشريفات عقد بدون وقوع حادثه ای گذشت،عروس با متانت از پلكان كليسا پايين آمد،عروس و داماد در درشكه مخصوص خود سوار شده با ساير مدعوين به طرف قصر بتوان،منزل سابق كنت حركت كردند.بوفور مارسلين را از صميم قلب دوست ميداشت. كنت سه چهارم ثروت خود را در معملات بورس از دست داده بود و تمول زيادی نداشت،قصر كنت ساختمان مربع شكلی داشت كه در قرون وسطی ساخته شده و در زمان انقلاب كبير فرانسه خرابی و خسارت زيادی به آن وارد آمده بود....

 

نظرات

برای این محصول هنوز نظری ارسال نشده است.