پشتیبانی از ساعت ۹ صبح الی ۱۰ شب :  ۰۹۱۲۵۳۴۳۶۴۴

کتاب داستان ایرانی

.....................................................................................................

کتاب نقطه تسلیم اثری از خانم شهره وکیلی می باشد.شهره وکیلی نگارنده و رمان‌نویس ایرانی می باشد . او همچنان از دبیران و مدیران مدرسه نیز بوده‌ است. داستانهای او فروش بالا و انتشار بسیاری داشته‌ است. سیمین دانشور از کتاب شب عروسی من او بسیار تعریف نموده است. انتقاد خیلی مثبت سیمین دانشور از اثر شب عروسی من نخستین نقد سیمین دانشور بود که از یک داستان نویس زن ایرانی که شهرت شهره وکیلی را تا اروپا و آمریکا و کانادا و استرالیا کشید.شهره وکیلی داخل تهران متولد شده است. بعد از مدتی داخل دبیرستان آزرم دیپلم ادبی خویش را دریافت کرد و همان دوران که در کنکور شرکت می نمود ازدواج کرد. او تحصیلش را بنا بر مخالفتهای خانواده خویش ادامه داد و از دانشکده حقوق تهران در سال پنجاه و شش فارغ‌التحصیل رشته حقوق قضایی شد. او هم اکنون داستان‌هایی داخل مجله‌های تهران منتشر می‌کرد و آثارش در بین مطالعه کنندگان محبوبیت بسیاری داشت.این اثر درمورد پرتو زني می باشد كه در دانشگاه درس مي دهد.او زمان زیادی است كه از همسر خود جدا گشته و سرنوشت بحراني را سپری مي نماید و ازدواج دوباره همچنان گره از كارش باز نمی کند. برای خرید کتاب نقطه تسلیم به لینک موجود مراجعه نمایید.

کتاب دایره قسمت به قلم نیلوفر لاری است .که قصه ی سرگذشت عاشقانه یک دختر و پسر جوان را بازگو میکند و داستان بسیار جالبی دارد که امکان دارد واسه ی همه پیش بیاید.دوری زد و چشمان شگفت زده اش را به چشم من دوخت.لحظه ای حس نمودم رنگ از صورتش پریده است.ولی از تک و تا هنوز نیفتاده است.چهره با پوست سفید و گوشتالودش را پوزخندی مسخره کننده از هم باز نمود و گفت عکس دوستم ناهید می باشد چگونه او را نشناختی.این دفعه نوبت من بود که با نگاه حیرت زده و چشمانی از کاسه سر بیرون زده نگاهش کنم.تقریبا داد زدم عکس ناهید .فکر کردی کردی من احمق هستم.عکس یک پسر را از عکس یک دختر تشخیص نمی دهم.تو می گی ناهید است.نگذاشت به صحبت های خود ادامه دهم عکس را از داخل دستم کشید بیرون و با شکلک در آوردن گفت عکس دوستم است حالا راحت شدی .برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب دایره قسمت تماس بگیرید.

کتاب شایان به نویسندگی زینب خاکبیز است.به گونه ای به در و دیوار منزل ها نگاه می نموده که انگار نختین دفعه بود پا به آن کوچه گذاشته است.آن محله ی بسیار وسیع و بزرگ با آن همه خانه های مجلل و زیبا که فقط حیاط یکی از آنها اندازه ی وسعت همه ی محله ی خودشان بود و آن درهای بزرگ و آهنین که او را به یاد قلعه های جنگی داستانها می انداخت.اطراف کوچه پر شده بود از برگهای زرد و خشک چنار که باد تمامی آنها را در یک طرف جمع آوری نموده بود.هم اکنون نیز به درستی نمی دانست آنجا خواستار چه چیزی است.به طور مرتب از خود سوال می کرد که کجا می روی.پس از مدتی انگار که با خود لج نموده باشد جوابی به سوالش نمی داد.به راستی واسه ی چه آنجا رفته بود.در میان آن دیوار بلند و درهای بزرگ اهنی چه چیزی می خواست.به دنبال چه بود.به طور دائم به خود می گفت بازگرد.ولی پاهایش مسیر خویش را طی می نمودند.یکدفعه قلبش به تپش افتاد.گانهایش کندتر و کندتر شدند و سرانجام از حرکت ایستادند.برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب شایان تماس بگیرید.

کتاب چشمان وحشی نوشته پردیس رئیسی است. داستان فوق درمورد دختری به اسم رها می باشد که از بچگی عاشق پسری به نام آترین شده است.اما در سن سیزده سالگی آترین و خانواده ی او تصمیم به مهاجرت و سفر می گیرند و پس از ده سال آترین و خانواده اش باز می گردند. همانگونه که یقه ی مانتو خود را در دست گرفته بودم و خویش را باد میزدم گفتم وای که چقدر هوا گرم است.از گرما تلف شدم.مادرم با مهربانی نگاهی به چشمان من انداخت و گفت عزیزه دلم برو لباس هایت را عوض کن و آبی هم به سرو صورتت بزن.من برم میز رو اماده نمایم. نفس در سینه زندانی شده ام را بیرون فرستادم و با بی حوصلگی پله ها را بالا رفتم.پس از عوض نمودن لباس و شستن دست و صورتم به طبقه پایین رفتم.بوی خوش قرمه سبزی مادر تمام هوای اشپزخانه را پر نموده بود. شکمم از گرسنگی به سر و صدا کردن افتاده بود.مادر بشقاب برنج و خورش را بر جلوی من گذاشت. با سرعت زیاد بسم الله گفتم و قاشق را به سمت دهان بردم.از اتصاف نگذشته قرمه سبزی مادر هم رنگ و هم طعم خیلی خوشی داشت.برای دانلود کتاب به ادامه مراجعه نمایید و برای خرید کتاب چشمان وحشی تماس بگیرید.